تعریف آرامش کار چندان سادهای نیست، با این حال شاید بتوانیم آن را بهعنوان زندگی عاری از خشونت (فیزیکی، ذهنی، روحی و همهی اشکال دیگر آن) و همراه با احترام، درک تفاوتها و سعهی صدر تعریف کنیم. آرامش بیرونی به جهان و آرامش درونی به ضمیر هر شخص برمیگردد.
اولین گام مهم برای آرامش داشتن در زندگی این است که اعمال قدرت بر دیگران را متوقف کنید و نتایج آن را در زندگی خود ببینید. مسلما خودتان هم دوست ندارید کسی شما را کنترل کند؛ بنابراین به جای اینکه اراده و خواست خود را بر دیگران تحمیل کنید، سعی کنید از دیدگاه آنها به قضایا بنگرید. اطرافیان خود را با وجود عیب و نقصها و تفاوتهایشان دوست بدارید و آنها را همانگونه که هستند بپذیرید.
مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایى(ره) در شرح حال خود مىفرماید:
من در خاندان علمى در شهر تبریزکه از زمانهاى دور شهرت علمى پیدا کرده متولد شدم، در پنج سالگى مادرم را و در نه سالگى پدرم را از دست دادم، واز همان کودکى درد یتیم بودن را احساس نمودم ولى خداوند متعال بر ما منت نهاد و زندگى را از نظر مادى بر ما آساننمود، وصى پدرم به منظور عمل به وصیت آن مرحوم از من و برادر کوچکترم مواظبت مىکرد و با اخلاقى نیکو واسلامى از ما نگهدارى مىکرد با اینکه همسرش از ما بچههاى کوچک مراقبت مىکرد خادمى را نیز به این منظوراستخدام کرد.
برای دریافت تصویر با کیفیت روی عکس کلیک نمایید
مدتى از عمرمان که گذشت به مدرسه راه یافتیم و زیر نظر معلم خصوصى که هر روز به منزل ما مىآمد به آموختن زبان فارسى و آداب آن و درسهاى دیگر ابتدایى پرداختیم و پس از شش سال از آن درسها فارغ شدیم. در آن زمان براى درسهاى ابتدایى برنامه مشخصى وجود نداشت بلکه هنگام ورود دانش آموز به مدرسه برنامهاىبه صورت مقطعى تهیه مىشد و هر کسى بر حسب ذوق و استعداد خود تعلیم مىدید. من درس قرآن کریم (که پیش از هر چیز آموزش داده مىشد) و «گلستان » و«بوستان»، سعدىشیرازى،«نصابالصبیان»، «انوار سهیلى»، «اخلاق مصور»، «تاریخ» معجم»، «منشئات امیرنظام» و «ارشادالحساب» رابه پایان بردیم.
اینگونه بود که بخش اول تحصیلات من به پایان رسید. سپس به فرا گرفتن علوم دینى و زبان عربى پرداختیم و بعد از هفت سال متنهاى آموزشى را که آن زمان در حوزهعلمیه مرسوم بود فرا گرفتیم، در طى این مدت، در علم صرف و اشتقاق کتابهاى: «امثلة»، «صرف میر» و «تصریف» درنحو کتابهاى: «العوامل فی النحو»، «انموذج»، «صمدیة»، «الفیة ابن مالک » همراه با« شرح سیوطى» و کتاب «نحو جامى»،«مغنی اللبیب» ابن هشام، در معانى و بیان: کتاب «المطول» تفتازانى، در فقه: «الروضة البهیة » معروف به شرح لمعهشهید ثانى، «مکاسب» شیخ انصارى، در اصول فقه: کتابهاى«المعالم فی اصول الفقه» شیخ زین ن،«قوانینالاصول» میرزاى قمى، «رسائل» شیخ انصارى، «کفایة الاصول» آیت الله آخوند خراسانى، در منطق: کتابهاى«الکبرى فی المنطق»، «الحاشیة»، «شرح الشمسیة»، در فلسفه: «الاشارات و التنبیهات» ابن سینا، در کلام:«کشف المراد» خواجه نصیرالدین را خواندم و این گونه بود که متنهاى درس غیر از فلسفه متعالیه و عرفان را بهاتمامرساندم.
براى تکمیل درسهاى اسلامى خود به نجف اشرف مشرف شدم و در درس استاد آیت الله شیخمحمد حسین اصفهانى حضور پیدا کردم. همچنین به مدت شش سال متوالى خارج اصول فقه را خواندم، در طى اینمدت درسهاى عالى فقه شیعى را نزد استادمان آیت الله نائینى تحصیل کردم و نزد آن بزرگوار دوره کامل خارجاصول فقه را نیز به مدت هشت سال نزد آن بزرگوار به پایان بردم، و در کلیات علم رجال نزد مرحوم آیت اللهحجت کوهکمرى درس خواندم.
استاد من در فلسفه اسلامى، حکیم اسلامى سید حسین بادکوبهاى بود که نزد آن حضرت کتابهاى منظومهسبزوارى، اسفار و مشاعر سبزوارى، اسفار و مشاعر ملاصدرا، شفاء ابنسینا، کتاب اثولجیاى ارسطو، تمهید القواعدابن ترکه و اخلاق ابنمسکویه را خواندم.
استاد بادکوبهاى ضمن ابراز علاقه وافر به بنده خود بر درسهایم اشراف کامل داشت و سعى مىنمود که ریشههاىتربیت را در اعماق وجود من مستحکم سازد و همواره مرا به مدارج اندیشه و راههاى استدلال راهنمایى مىفرمود، تااینکه در طرز تفکر خود بر آن روش خو گرفتم سپس به من فرمود تا در درس استاد هیئت و نجومسید ابوالقاسم خوانسارى حاضر شوم. من نیز نزد او دوره کامل ریاضیات عالى و علم هندسه در هر دو بخش: هندسهفضائى و هندسه مسطحه و جبر استدلالى (جبر گزاره) را خواندم.
سپس به علت نابسامانى وضع اقتصادى به ناچار به وطن خود بازگشته و در شهر تبریز زادگاه خود منزل گزیدم، درآنجا بیش از ده سال اقامت کردم و در واقع آن روزها روزهاى سیاهى در زندگى من بود زیرا به علت نیاز شدید مادى کهبراى گذراندن زندگى داشتیم از تفکر و درس دور گشته و به کشاورزى مشغول شدم،
زمانى که در آنجا بودم احساسمىکردم که عمرم تلف مىشود فقر و تهیدستى روح مرا تیره و تار نموده و ابرهاى درد و رنج بر روى من سایهمىگستراندند، چرا که از درس و تفکر دور بودم، تا اینکه دیده خود را بر وضع زندگیمان بستم و شهر تبریز را به مقصدشهر مقدس قم ترک گفتم.
هنگامى که به این شهر وارد شدم احساس کردم از آن زندان رنج و درد رهایى یافتم، و خداىمنان را شاکرم که دعاى مرا اجابت نمود و در راه علم و آماده سازى رجال دین و تربیت نسل صالح براى خدمت بهاسلام و شریعت محمدى صلىالله علیه و آله، توفیق را نصیب من ساخت، و تاکنون روزگارم در این شهر مقدس کهحرم رسول الله است، سپرى شده است.
البته، براى هر کس در طول زندگى به مقتضاى شرایط روزهاى تلخ و شیرینىوجود دارد، به خصوص براى من از این جهت که مدتى از عمر خود را با یتیمى و دورى از دوستان خود گذراندم و باتمام وجود درد یتیمى را لمس کردم و با حوادث دردناکى در طول زندگى خود روبرو شدم ولى خداوند منان مرا از یادنبرده، لحظهاى به خود وا نگذاشت. و همواره با نفحات قدسىاش مرا در لغزشگاههاى خطرناک یارى کرده است واحساس مىکنم که گوئى قدرتى پنهانى مرا به خود جذب نموده و تمام موانع را از سر راه من برداشته است.
هنگامى که کودک بودم درس صرف و نحو را مىآموختم، هیچ رغبتى در خود براى ادامه درس و تحصیلنمىیافتم، چهار سال گذشت و من نمىفهمیدم که چه بخوانم، ولى بناگاه آرامش در وجودم پدید آمد که گوئى انساندیروزى نیستم، و در راه علم و اندیشه با جدیت و درک کامل پیش مىرفتم، و از آن روز بحمد الله تا آخر روزهاى درسکه در حدود هفده سال به طول انجامید در راه طلب علم و دانش هیچگونه سستى برایم پیش نیامد و تمام رخدادها ولذتها و مرارتهاى زندگى به فراموشى سپرده، و از همه چیز و همه کس بریدم مگر اهل علم و اصحاب فضیلت، و برنیازهاى روزمره اولیه اکتفا کرده و خود را وقف درس و تعلیم و نشر معارف دینى و تربیت طلاب نمودم.
بارها شب را تا به هنگام صبح مشغول مطالعه بودم و به خصوص در دو فصل بهار و پاییز، و چه بسیار معضلاتعلمى که در طى مطالعه براى من حل شده است و درس فردا را قبل از اینکه روزش فرا برسد خود مىخواندم تا هنگامرویاروى با استاد هیچ مشکلى براى من باقى نماند.
psychologytoday اعلام شد: «عصبشناسان به این نتیجه رسیدهاند که خواندن رمان میتواند کارکرد ذهن را در سطوح مختلف افزایش دهد». آزمایشهای جدیدی بر مبنای تأثیر خواندن داستان روی ذهن در دانشگاه «اموری» در ایالت «آتلانتا» صورت گرفته و مقالهای نیز در این زمینه با عنوان «تأثیرات بلندمدت و کوتاهمدت رمان بر اتصالات مغز» اخیرا در مجله تخصصی «اتصالهای مغز» به چاپ رسیده است. جالب است بدانید خواندن داستان توانایی خواننده در همذاتپنداری را با افراد افزایش میدهد و قدرت تخیل را چنان دچار انعطافپذیری میکند که گویی در حال ورزشدادن عضلات خود در باشگاه باشید.
البته اگر وقت خواندن کتاب را ندارید زیاد خودتان را سرزنش نکنید؛ طبق آمار ٤٢ درصد از فارغالتحصیلان دانشگاه پس از اتمام تحصیل اصلا کتاب نمیخوانند. طبق آماری مشابه، افراد به دلایل مختلف داستان میخوانند. عدهای به مشاهده اتفاقات شخصی فردی دیگر علاقه دارند، گروهی مشاهده عقاید و اتفاقات جدید در داستان برای آنها جذابیت دارد و گروه سوم معتقدند داستان این فرصت را به آنها میدهد تا زندگی را در نقش فرد دیگری تجربه کنند.
یکی دیگر از فواید خواندن داستان این است که اگر پدر فرزندی ششساله باشید، میتوانید اتفاقات کودک ششساله را تجربه کنید و از نقش عادی خود در زندگی دور شوید و پس از بازگشت از دنیای کتاب نقش اصلی خود را بهتر ایفا کنید.
به گزارش ایبنا «گرگوری برنز»، عصبشناس و استاد دانشگاه که رهبری این تحقیق را برعهده داشت، میگوید: «تغییرات عصبشناختی در مغز نشان داده خواندن رمان توانایی انتقال جسمی افراد به جسم شخصیت اصلی داستان را دارد و توانایی گذاشتن خود جای فردی دیگر قدرت تئوری ذهن را افزایش میدهد».
وی میافزاید: «داستان، زندگی ما را شکل داده و در بعضی موارد نمایانگر شخصیت یک فرد است. هدف ما درک چگونگی ورود داستان به مغز و کارکرد آن است».
عصبشناسان خواندن رمان را به داستان کوتاه ترجیح میدهند، چون طول و عمق رمان به خواننده اجازه میدهد در محرکهای گوناگون ذهنی شرکت کنند و تحریکات ذهن را در زمانهای متفاوت بسنجند.
درنهایت طبق این تحقیق خواندن داستان «تئوری ذهن» و «شناخت تخیلی ذهن» را بهبود میبخشد. «برنز» در پایان تحقیق نتیجه میگیرد که خواندن رمان شبکههای مغز را حتی برای چند روز بار دیگر شکل میدهد و این شکلسازی برای کودکان بسیار حیاتی است. بنابراین کتاب بخوانید و فرزندانتان را به کتابخوانی تشویق کنید.
اگر در این شب خواستید از این فراخوان کتابخوانی در شب یلدا استقبال کنید، میتوانید از فهرست لاکپشت پرنده، فهرست کتابهای برتر شورای کتاب کودک و اسامی نامزدهای جایزه گوزن زرد هم کمک بگیرید. دو، سه نفر از داوران لاکپشت پرنده هم پیشنهادهایی داشتهاند مثلا شکوه حاجنصرالله چنین مطرح کرده است: «در شب یلدا، شب تولد خورشید، شب نوزایی خوب است گفتوگویی درباره تنوع زیستی ایران داشته باشیم که در تهدید است. جانوران از جمله یوزپلنگ بخشی از این تنوع زیستیاند که در حال انقراضاند. پیشنهاد دارم در شب یلدا «فریاد یوزپلنگ» ایرانی را بشنویم».
فریاد یوزپلنگ را «علی گلشن» نوشته و نشر نظر منتشر کرده است.
اما فهرست کتابهای جذاب برای این شب مهم میتواند طولانی باشد؛ مثلا کتاب «اندازه همه گیلاسها دوستت دارم» نوشته علیاصغر سیدآبادی در نشر چکه هم میتواند کتاب جذابی باشد، آن هم در دنیای امروز که دوستداشتن یک مهارت است. حتی با این نگاه که در نهاد هر کودکی عشق به دنیا و دوستداشتن وجود دارد، آموزش این مهارت که دنیای اطراف را فارغ از رنگ، نژاد و تعصب دوست بدارند، ضروری است، همینطور کتاب «ننه سرما و شهر خوابزده» نوشته آتسا شاملو با تصویرگری محمدعلی بنیاسدی و چاپ شده در انتشارات بهنشر، یا میتوانید از فهرستی که اخیرا در گاردین درباره آثار ایرانی کودک منتشر شده، نیز استفاده کنید و کتابهای احمدرضا احمدی برای کودکان را هرکدامشان را که دوست داشتید، انتخاب کنید و بخوانید. در این روزگار که حجم زیادی مطلب درباره شیوههای مختلف پختوپز و تزیین سفرهها برای شب یلدا منتشر میشود و تصاویر انواع ژلهها و دسرها و تزیین هندوانه و انار در هر صفحهای در دنیای مجازی و واقعی دیده میشود، در روزهایی که شکلهای مختلف تزیین شکلات و ذرت بوداده برای سفره یلدا پیشنهاد میشود، فراخوان کتابخوانی میتواند اتفاقی جالب باشد. تجربهای که میتوانید حداقل ١٥ دقیقه کودکانتان را در آغوش بگیرید و با هم لحظهای خوش را داشته باشید.
شب یلدا و جشن هایی که در این شب برگزار می شود، یک سنت باستانی است از زمانهای گذشته تا به امروز در میان ایرانیان مرسوم بوده است.
شب یلدا
این شب به زمان بین غروب آفتاب از 30 آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق می شود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن می گیرند. این شب در نیم کره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیش تر و طول شب کوتاه تر می شود.
نام
واژهٔ یلدا ریشهٔ سریانی دارد و به معنای ولادت و تولد است. منظور از تولد، ولادت خورشید (مهر/میترا) است. رومیان آن را ناتالیس آنایکتوس یعنی روز تولد مهر شکست ناپذیر می نامند. ابوریحان بیرونی از این جشن با نام میلاد اکبر نام برده و منظور از آن را میلاد خورشید دانسته است.
تاریخچه جشن
یلدا و جشن هایی که در این شب برگزار می شود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل می داد و در طول سال با سپری شدن فصل ها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیت های خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.
آنان ملاحظه می کردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند می شود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر می توانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکش اند. مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی - هند و اروپایی، دریافتند که کوتاه ترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شب ها کوتاهتر می شوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند. بدین سان در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع می شد و در اوستا، واژه Sareda, Saredha «سَرِدَ» یا «سَرِذَ» که مفهوم «سال» را افاده می کند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است. در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، ص 255، از روز اول دی ماه، با عنوان خور نیز یاد شده است و در قانون مسعودی نسخه موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شده است. در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده است:
یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شب هاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل می کند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک می باشد و بعضی گفته اند شب یلدا یازدهم جدی است.
تاریکی نماینده اهریمن بود و چون در طولانی ترین شب سال، تاریکی اهریمنی بیشتر می پاید، این شب برای ایرانیان نحس بود و چون فرا می رسید، آتش می افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شده و بگریزند، مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو به سر می آوردند و خوانی ویژه می گستردند، هرآنچه میوه تازه فصل که نگاهداری شده بود و میوه های خشک در سفره می نهادند. سفره شب یلدا، «میَزد» نام داشت و شامل میوه های تر و خشک، نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، لُرک که از لوازم این جشن و ولیمه بود، به افتخار و ویژگی «اورمزد» و «مهر» یا خورشید برگزار می شد.در آیین های ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی می گستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآورده ها و فرآورده های خوردنی فصل و خوراک های گوناگون، خوراک مقدس مانند «می زد» نیز نهاده می شد.
ایرانیان گاه شب یلدا را تا دمیدن پرتو پگاه در دامنهٔ کوه های البرز به انتظار باززاییده شدن خورشید می نشستند. برخی در مهرابه ها (نیایشگاه های پیروان آیین مهر) به نیایش مشغول می شدند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خداوند طلب کنند و شب هنگام دعایی به نام «نی ید» را می خوانند که دعای شکرانه نعمت بوده است. روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان؛ می خواندند و به استراحت می پرداختند و تعطیل عمومی بود (خرمدینان، این روز را خرم روز یا خره روز می نامیدند).خورروز در ایران باستان روز برابری انسان ها بود در این روز همگان از جمله پادشاه لباس ساده می پوشیدند تا یکسان به نظر آیند و کسی حق دستور دادن به دیگری نداشت و کارها داوطلبانه انجام می گرفت نه تحت امر. در این روز جنگ کردن و خونریزی حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود این موضوع را نیروهای متخاصم با ایرانیان نیز می دانستند و در جبهه ها رعایت می کردند و خونریزی به طور موقت متوقف می شد و بسیار دیده شده که همین قطع موقت جنگ به صلح طولانی و صفا تبدیل شده است. در این روز بیشتر از این رو دست از کار می کشیدند که نمی خواستند احیاناً مرتکب بدی شوند که آیین مهر ارتکاب هر کار بد کوچک را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ می شمرد. ایرانیان به سرو به چشم مظهر قدرت در برابر تاریکی و سرما می نگریستند و در خورروز در برابر آن می ایستادند و عهد می کردند که تا سال بعد یک سرو دیگر بکارند.
جشن یلدا و عادات مرسوم در ایران
ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می مانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم می دارند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیهٔ آنان را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رخت خواب روند و لختی بیاسایند.
در آیین کهن، بنابر یک سنت دیرینه آیین مهر شاهان ایرانی در روز اول دی ماه تاج و تخت شاهی را بر زمین می گذاشتند و با جامه ای سپید به صحرا می رفتند و بر فرشی سپید می نشستند. دربان ها و نگهبانان کاخ شاهی و همهٔ برده ها و خدمت کاران در سطح شهر آزاد شده و به سان دیگران زندگی می کردند. رئیس و مرئوس، پادشاه و مردم عادی همگی یکسان بودند. البته درستی این امر تایید نشده و شاید افسانه ای بیش نباشد. ایرانیان در این شب باقی مانده میوه هایی را که انبار کرده بودند به همراه خشکبار و تنقلات می خوردند و دور هم گرد هیزم افروخته می نشستند تا سپیده دم بشارت روشنایی دهد زیرا به زعم آنان در این شب تاریکی و سیاهی در اوج خود است. جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شب نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می شود. متل گویی که نوعی شعرخوانی و داستان خوانی است در قدیم اجرا می شده است به این صورت که خانواده ها در این شب گرد می آمدند و پیرترها برای همه قصه تعریف می کردند. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه های گوناگون است که همه جنبهٔ نمادی دارند و نشانهٔ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند، این میوه ها که اغلب دانه های زیادی دارند، نوعی جادوی سرایتی محسوب می شوند که انسان ها با توسل به برکت خیزی و پردانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها برکت آور می کنند و نیروی باروی را در خویش افزایش می دهند و همچنینانارو هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشید در شب به شمار می روند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آینده گویی می کنند.
استان آذربایجان (شرقی و غربی)
در خطهٔ شمال و آذربایجان رسم بر این است که در این شب خوانچهای تزیین شده به خانهٔ تازه عروس یا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربایجان در سینی خود هندوانه ها را تزئین می کنند و شال های قرمزی را اطرافش می گذارند. درحالی که مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزئین می کنند و به خانهٔ عروس می برند.
استان مازندران
در مازندران شب یلدا بسیار با اهمیت و گرامی داشته می شود. در این شب همه مردم به خانه پدر بزرگها و مادر بزرگها رفته و ضمن دور هم نشینی و خواندن فال حافظ و فردوسی خوانی به خوردن تنقلات و میوه جات خصوصا" انار و هندوانه و ازگیل می پردازند و با خوردن و نوشیدن و شنیدن صحبتها و داستان های بزرگترها شب را به صبح می رسانند و معتقدند که صبح بعد از یلدا روز پیروزی خورشید بر سیاهی و تاریکیها است.
استان فارس
سفرهٔ مردم شیراز مثل سفرهٔ نوروز رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سرد مزاج ها و خرما و رنگینک برای گرم مزاج ها موجود است. حافظ خوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازی هاست. البته خواندن حافظ در این شب نه تنها در شیراز مرسوم است، بلکه رسم کلی چله نشینان شده است.
استان همدان
همدانی ها فالی می گیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق می نشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر می خواند. دختر بچه ای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن می زند و مهمان ها بنا به ترتیبی که نشسته اند شعرهای پیرزن را فال خود می دانند. همچنین در مناطق دیگر همدان تنقلاتی که مناسب با آب و هوای آن منطقه است در این شب خورده می شود. در تویسرکان و ملایر، گردو و کشمش و مِیز نیز خورده می شود که از معمولترین خوراکی های موجود در ابن استان هاست.
استان خراسان
در شهرهای خراسان خواندن شاهنامهٔ فردوسی در این شب مرسوم است. یکی از آیین های ویژه شب یلدا در استان خراسان رضوی و خراسان جنوبی برگزاری مراسم «کف زدن» است. در این مراسم ریشه گیاهی به نام چوبک را که در این دیار به «بیخ» مشهور است، در آب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام «تغار» می ریزند. مردان و جوانان فامیل با دسته ای از چوب های نازک درخت انار به نام «دسته گز» مایع مزبور را آنقدر هم می زنند تا به صورت کف درآید و این کار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع مزبور کف کند. کف آماده شده با مخلوط کردن شیره شکر آماده خوردن شده و پس از تزیین با مغز گردو و پسته برای پذیرایی مهمانان برده می شود. در این میان گروهی از جوانان قبل از شیرین کردن کف ها با پرتاب آن به سوی همدیگر و مالیدن کف به سر و صورت یکدیگر شادی و نشاط را به جمع مهمانان می افزایند.
استان اردبیل
در اردبیل رسم است که خانواده ها شب یلدا دور هم جمع می شوند و تا پاسی از شب با هم شب نشینی می کنند.هنداونه.انار.پرتقال.تخمه.ماهی پلو و... از جمله خوراکی هایی است که در استان اردبیل مرسوم هست.
خوراکی ها
انار و هندوانه جزو مهم ترین ملزومات شب یلدا هستند. همچنین اجیل شب یلدا نیز در ایران طرفدار بسیاری را دارد .
کربلایی کاظم در سال 1300 هجری قمری در روستای ساروق اراک بدنیا آمد و در همان روستا هم زندگی میکرد. سواد خواندن و نوشتن نداشت که داستان حافظ قرآن شدن او در دوران جوانیش اتفاق افتاد.
او در روستا مشغول کار کشاورزی بود، در آن سال یک روحانی جهت تبلیغ و بیان احکام حلال و حرام به روستا آمده بود و در منبر و سخنرانی خود از خمس و زکات، مسائلی را گفت و توضیح داد که کسانی که گندم و جو و... آنها به حد نصاب برسد و زکات و حق فقرا را ندهند، مالشان مخلوط به حرام میشود و اگر با عین پول آن گندمهای زکات نداده، خانه یا لباس تهیه کنند، با آن لباس و در آن خانه نمازشان باطل است، مسلمان واقعی باید به احکام الهی و حلال و حرام توجه کند و اهمیت دهد و زکات مالش را بدهد.
(کربلایی) کاظم چون میدانست، صاحب زمینی که در آن کار میکند، مقید به پرداخت زکات و حق فقرا نیست، به این فکر فرو رفت که پس مال او مخلوط به حرام و زندگی او با پول حرام مخلوط یا شبههناک است. این مسئله را با صاحب زمین، در میان گذاشت و از او خواست تا او زکات مالش را پرداخت کند ولی او زیر بار نرفت.
از این رو کاظم تصمیم گرفت از آن روستا هجرت کرده و درجای دیگر مشغول کار شود که اجرت او حلال و پاک باشد. چند سالی خارج از آن روستا به فعالیت پرداخت تا این که از او خواستند به روستای خود برگردد.
به روستا برگشت و زمینی با مقداری گندم در اختیارش گذاشتند تا خودش مستقل کشاورزی کند، او همان سال اول نصف آن گندم را به فقرا داد و نصف دیگر را در زمین کاشت و خدا به زراعت او برکت داد، به حدی که بیش از معمول برداشت کرد و از همان سال بنا گذاشت که نیمی از برداشت خود را به فقرا بدهد و (با اینکه مقدار زکات یک دهم و یا یک بیستم است) هر ساله نصف محصول خود را به فقرا و مستمندان میداد.
یک سال هنگام برداشت محصول، پس از چند روز که خرمنش را کوبیده بود که مشغول باد دادن خرمن شد تا کاه آن جدا شود.
نزدیک ظهر شد، باد متوقف و هوا گرم شد و نتوانست به کار خود ادامه دهد، مجبور شد به خانه برگردد. در راه یکی از فقرای روستا به او میرسد و میگوید: امسال از محصولت چیزی به ما ندادی و ما را فراموش کردی!
کاظم به او میگوید: خیر! فراموش نکردم ولی هنوز نتوانستم محصولم را جمع کنم. او خوشحال میشود و به طرف ده میرود اما کاظم دلش آرام نمیگیرد و به مزرعه برگشته، مقداری گندم با زحمت زیاد جمع آوری میکند تا برای آن فقیر ببرد.
قدری علوفه برای گوسفندانش میچیند و گندمها و علفها را بر دوش میگذارد و روانه دهکده میشود. به باغ امامزاده مشهور به هفتاد و دو تن که محل دفن چند امامزاده است، میرسد. برای استراحت روی سکویی کنار درِ باغ امامزاده مینشیند و گندم و علوفه را گوشهای میگذارد و به فکر فرو میرود.
چند لحظه بعد دو جوان بسیار زیبا و جذاب را میبیند که به طرف او میآیند و وقتی به او میرسند، میگویند: کاظم! بیا برویم در این امامزاده فاتحهای بخوانیم!
کاظم میگوید: میخواهم به منزل بروم و این علوفه را به منزل برسانم.
آنها میگویند: خیلی خوب، حالا بیا تا با هم فاتحهای بخوانیم.
آنها از جلو و کاظم دنبال آنها به سوی امامزاده روانه میشوند، ابتدا به امامزاده نزدیکتر میشوند و فاتحهای میخوانند و آنگاه به امامزاده بعدی میروند و داخل میشوند. آن دو نفر مشغول خواندن ذکرهایی میشوند که کاظم نمیفهمد، ناگهان کاظم متوجه میشود که در اطراف سقف امامزاده کلمات روشنی نوشته شده است و یکی از آن دو به او میگوید: چرا چیزی نمیخوانی؟ او جواب میدهد: من سواد ندارم، آن جوان میگوید: باید بخوانی، آنگاه دست به سینه کاظم میگذارد و فشار میدهد و میگوید: حالا بخوان. کاظم میگوید: چه بخوانم؟ آن آقا آیهای را میخواند و میگوید: اینطور بخوان!
کاظم آیه را میخواند تا تمام میشود . بعد برمیگردد که به آن آقا حرفی بزند یا چیزی بپرسد که میبیند کسی همراهش نیست و خودش تنها در حرم ایستاده و ناگهان دچار حال خاصی میشود و بیهوش روی زمین میافتد.
هنگامی که به هوش میآید، احساس خستگی شدید میکند و به این فکر فرو میرود، که اینجا کجاست و او در این جا چه میکند؟
آنگاه از امامزاده بیرون میآید و بار علوفه و گندم را برمیدارد و روانه دهکده میشود ولی در میان راه متوجه میشود که چیزهایی را میخواند و سپس داستان آن دو جوان را به خاطر میآورد و خود را حافظ تمام قرآن مییابد.
دیدگاه علما و دانشمندان بزرگ درباره کربلایی کاظم
*مرحوم آیت الله سید محمد تقی خوانساری که از مراجع بزرگ روزگار خود بود و نماز باران او مشهور است، از کربلایی کاظم آزمون مفصلی گرفت و در نهایت از وی خواست تا سوره بقره را از آخر به اول به طور معکوس بخواند.
کربلایی کاظم از آخرین آیه: «لا یکلف الله نفساً...» آغاز و به طور معکوس شروع به تلاوت کرد که آیت الله خوانساری، پس از قرائت چند صفحه گفت: راستی که عجیب است، من شصت سال است که سوره مبارکه توحید را که چهار آیه است میخوانم، اما اگر اینک از من بخواهند تا آن را به عکس قرائت کنم بدون فکر و دقت و تامل، نخواهم توانست. اما این بنده خدا را بنگرید که چگونه و بدون درنگ و با سرعت و دقت و بدون غلط، سوره بقره را به عکس میخواند، راستی که کار او شگفت انگیز است.
*آیت الله حاج سیدهبةالدین شهرستانی که از بزرگان شیعه و از دانشمندان مشهور حوزه علمیه نجف بود، در سفرش به ایران و زیارت حضرت رضا(ع) با کربلایی کاظم دیدار کرد و از کار او غرق در شگفتی شد. در حالی که خود او نیز حافظ قرآن بود و با زحمت و صرف وقت و تلاش بسیار، قرآن را حفظ کرده و با تمرین بسیار میکوشید آن را فراموش نکند.
مرحوم شهرستانی او را به همراه خود به عراق برد و نشستهای متعددی با شرکت حافظان قرآن از کشورهای عربی تشکیل داد و از آنها خواست تا کربلایی کاظم را بیازمایند و آنها نیز او را از نظر تلاوت، حفظ، معکوس خواندن و کشف آیات مورد نظر، بدون فوت وقت آزمودند و همگی از کار او شگفت زده شدند.
*کربلایی کاظم به محضر آیت الله بروجردی رفت و آن عالم گرانمایه، ضمن اینکه او را مورد تفقد قرار داد، چندین آیه و سوره از وی پرسید و کربلایی کاظم بیدرنگ شروع به خواندن ادامه آیات کرد و آن قدر خواند که همه را به تعجب واداشت.
در آن هنگام، مرحوم آیت الله بروجردی آیهای را تلاوت کرد که کربلایی کاظم گفت: آقا! اشتباه تلاوت کردید. هنگامی که قرآن را آوردند، دیدند او درست میگوید.
*آیت الله جعفر سبحانی که از علمای بزرگ و دانشمندان ممتاز قم است در مورد کربلایی کاظم میگوید:
عصر روزی وارد مدرسه فیضیه شدم دیدم حافظ قرآن، کنار باغچه مدرسه نشسته است و گروهی بر گرد او حلقه زده و از او قرآن میپرسند و او پاسخ میدهد.
من هم جلوتر رفتم و دو مورد از دو سوره «صافات» و «ص» از ایشان پرسیدم که با سرعت و دقت، از حفظ، پاسخ مناسب را داد، قرآن کوچکی از جیب در آوردم و از او خواستم تا آیهای را که من میخوانم پیدا کند و او بیدرنگ قرآن را گرفت و با یک قبضه گشود و گفت: بفرما! این آیه مورد نظر شما! وقتی نگاه کردم با شگفتی بسیار دیدم در همان صفحه است.
*شهید سید عبدالحسین واحدی از سران فدائیان اسلام با زحمت زیاد از چند سوره، کلماتی را به طوری کنار هم تنظیم کرده بود که وقتی در محضر جمعی از علما آنها را خواند هیچ یک از آنها احتمال نداده بودند که آن آیه از قرآن نباشد ولی کربلایی کاظم به او گفت: این کلمه را از فلان سوره و آن کلمه را از فلان سوره و تقریباً بیست کلمه را از بیست سوره، همه را یک به یک نام برد و قبل و بعد آن کلمهها را از همان سورهای که نام میبرد تلاوت میکرد و گفت: چند واو هم از جیب برای اتصال کلمات بین آنها گذاشتهای! میخواهی مرا امتحان کنی.
مرحوم کربلایی کاظم ساروقی در روز عاشورای سال 1378 هجری قمری در قم وفات کرد و در قبرستان نو مدفون شد.
دین مبین اسلام و کلامالله مجید برای مطالعه و کتابخوانی و کسب علم ارزش و اعتبار خاصی قائل شده است. اهمیت کتابخوانی در اسلام بهقدری است که معجزة پیامبر اکرم (ص) از نوع کتاب است و در این کتاب مقدس هم اولین آیاتی که بر پیامبر (ص) نازل شده با امر به خواندن و الفاظ کتاب، قلم، و علم توأم شده است. اهمیت کتاب و کتابخوانی و عظمت و شرافت کتاب در اسلام تا حدی است که خداوند متعال به قلم و به آنچه مینویسد، قسم یاد میکند. هدف این پژوهش، بررسی جایگاه، معنا، و مفهوم کتاب و کتابخوانی از منظر قرآن کریم، دین مبین اسلام، پیامبر اسلام(ص)، و ائمة اطهار(ع) است. همچنین نقش کتاب در هدایت، رستگاری، و پیشرفت علمی و فرهنگی انسانها و جامعة بشری مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. این مطالعه به روش کتابخانهای و از طریق تحلیل محتوای کلام الله مجید، احادیث، و سایر متون موجود انجام گرفته است. قرآن کریم در مورد «کتاب» معانی اصطلاحی مختلفی را اطلاق کرده است: الف) کتب شرایع دین، ب) کتبی که اعمال بندگان را ثبت و ضبط میکند، و ج) کتبی که جزئیات نظام هستی و حوادث واقعه را ثبت و ضبط میکند. هم در قرآن و هم در روایات و گفتار بزرگان بر نقش سازندة کتاب و کتابخوانی در رشد و تعالی فکری و اجتماعی انسانها با تأکید فراوان اشاره شده است. بهطوریکه، در یک تقسیمبندی جالب، جوامع بشری را به دو قسمت جوامع دارای کتاب و جوامع بدون کتاب تقسیم میکند. همچنین، قرآن و روایات، کتاب و کتابخوانی را وسیلهای برای حفظ و سازماندهی و انتقال ذخایر فرهنگی و علمی به نسلهای آینده دانسته بر تأثیرات معنوی و اخروی مطالعه و به میراث گذاشتن دانش برای آیندگان اشارات فراوان میکند. قرآن کریم، به سبب اینکه برای علم و دانش و کسب علم و تفکر در پدیدههای جهان هستی اهمیت خاصی قائل شده است، به تبع آن، برای دانشمندان و علمای دین و دانش هم فضیلت و اعتبار خاصی قائل شده و ویژگی مهم علم و دانش را، دوام و ماندگاری منافع آن هم در این دنیا و هم در آخرت برای افراد دانسته است. بهطوریکه، در روایات و احادیث هم عالمان بر عابدان برتری دارند؛ چون منافع عبادت فقط شامل شخص عابد است ولی منافع علم هم شامل عالم و هم شامل سایر افراد می شود. بهطوری¬که، در قرآن و اسلام، کتاب و کتابخوانی از جایگاهی بس عظیم برخوردار است. بررسی آماری محتوای کلام الله مجید نشان داد که واژة کتاب به اشکال مختلف 255 بار، واژة علم 582 بار، واژة قلم 2 بار، و واژة اقرأ 3 بار در قرآن تکرار شده است. در نتیجه مطالعه و کتابخوانی و تحصیل علم و دانش از فرایض بسیار مؤکد در دین مبین اسلام، قرآن کریم و احادیث و گفتار بزرگان دانش است. به همین سبب توجه به بسترسازیهای لازم و ایجاد مراکز کتابخوانی و کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی و ترویج فرهنگ مطالعه از راههای مختلف لازم و ضروری است.
توانایی خواندن یکی از مهمترین مهارتهای اساسی دنیای امروز است و مطالعه برای داشتن ارتباط با جامعه امروز ضروری است.
به گزارش ایسنا، دسترسی به اطلاعات به صورت آنلاین یا در کتابها و مجلات باعث میشود افراد اطلاعاتی در مورد جهان پیرامون خود کسب کنند تا بتوانند به راحتی با دیگر جوامع ارتباط برقرار کنند. البته مغز انسان نیز نیاز به پیشرفت مستمر دارد و خواندن، فعالیتی برای کمک به این پیشرفت است.
خواندن و مطالعه کمک میکند تا افراد تخیل فعالتری داشته باشند و این تخیل موجب سطح بالاتری از خلاقیت در جامعه میشود. کتاب خواندن حافظه و تمرکز را بهبود میبخشد و همچنین باعث کاهش استرس میشود. بزرگسالان و سالمندانی که وقت خود را با خواندن کتاب میگذرانند نشانههای کاهش شناختی کمتری دارند و در فعالیتهای ذهنی بیشتر شرکت میکنند. کتابها سرگرمی ارزانقیمت آموزشی و ماشین زمان هم هستند.
مطالعه و خواندن فعالیت باارزشی است که موجب پیشرفت جامعه در زمینههای مختلف از جمله فناوری، اقتصادی و اجتماعی میشود، اما بسیاری از افراد این مهم را نادیده گرفته و وقت خود را صرف کتابخوانی و ارتقای خود و جامعه نمیکنند. کتاب منبع باارزشی از اطلاعات غنی بوده و خواندن کتاب موجب افزایش دانش و اطلاعات خواهد شد. کتاب به دلیل تاثیرات مثبت بر مغز موجب تحریک روحی و روانی شده و با فعالیت بیشتر از آلزایمر و دیگر مشکلات مغزی پیشگیری خواهد کرد.
با خواندن کتاب استرس را از خود دور خواهید کرد. این تاثیر بر مغز بیش از گوش کردن به موسیقی و یا پیادهروی است. حافظه نیز با خواندن کتاب و یادآوری شخصیتهای داستان و رویدادها و دیگر موارد ارتقا مییابد. تصورات نیز با خواندن کتابهای تخیلی بهبود مییابند. از دیگر مزایای کتابخوانی میتوان به پیشرفت مهارتهای فکری، ساخت کلمات، بهبود مهارتهای نگارشی و مهارتهای ارتباطی اشاره کرد. البته با خواندن کتاب تمرکز افزایش یافته و این سرگرمی مفید، ارزانقیمت و محرک باعث بهبود سلامت شده و همدم همیشگی قبل از خواب برای آرامش بهتر خواهد بود. کتاب جهان دیگری را به ما میآموزد و موجب اجتماعی شدن افراد و بهبود خلاقیت با شیوه خود میشود. کتاب خوب اخلاقیات را افزایش داده و تاثیرات منفی جهان دیجیتال را ندارد. افراد را باهوشتر کرده و از تماشای فیلم به دلیل ایجاد تصورات خاص خواننده بهتر است.
کتابخوانی در ایران
عامترین تعریف از سرانه مطالعه میانگین مدت زمان مطالعه یک نفر در یک شبانهروز است. در این حالت میزان مطالعه همه افراد یک جامعه با هم جمع و سپس نتیجه بر تعداد افراد آن جامعه و تعداد روزهای درنظر گرفتهشده تقسیم میشود. آمارهای مطالعه روزانه در ایران از ۲ تا ۷۹ دقیقه متغیر است. اما سرانه مطالعه در ایران بر اساس اطلاعات ارائهشده ۱۳ دقیقه است.
البته همیشه این شاخص در ارائه آمار استفاده نمیشود و به جای مدت زمان از تعداد کتابهای خواندهشده یا تعداد صفحات خواندهشده در طول روز نیز برای تعریف سرانه مطالعه استفاده میشود. البته اگر رتبهبندی نتایج بر اساس ارزیابیهای خواندن کتاب در کشورها باشد جدولهای نهایی ارائهشده توسط سازمانهای معتبر متفاوت از عوامل عنوانشده در شاخصهای ارزیابی خواهد بود. به همین دلیل در ارزیابیهای مختلف حتی تعداد کتابخانههای دانشگاهی، کتابخانههای عمومی، مدارس، تعداد کتابها در کتابخانهها و نیز آمار سالهای تحصیلی، شرکت در کنفرانسها، استفاده از رایانه و روزنامهها نیز به لیست ارزیابی مطالعه و کتابخوانی کشورها افزوده میشود.
در بیشتر کشورهای توسعهنیافته بهدلیل دستمزد بسیار پایین برای کارهای فرهنگی، نویسندگان و ناشران تمایلی به تولید کتاب ندارند. به همین علت نویسندگانی که کتابشان در کشور خودشان ماهها و سالها در کتابفروشیها میماند هیچ انگیزهای برای نوشتن کتاب بعدی ندارند و ناشرانی که به دلیل هزینههای بالای انتشار کتاب سود ناچیزی دریافت میکنند تمایلی به سرمایهگذاری در این زمینه ندارند. به هر حال درباره میزان مطالعه در ایران با توجه به تیراژ کتابها و... وضعیت بحرانی است. با اینکه رشد علمی در کشور در وضعیت مناسبی قرار دارد اما همه افراد جامعه مطالعه نمیکنند و سطح آگاهیهای افراد با یکدیگر بسیار متفاوت است.
در واقع تعداد افراد کمی اهل مطالعه هستند و حتی بسیاری از دانشآموزان و دانشجویان نیز جز کتاب درسی، مطالعه دیگری ندارند. نظام آموزشی نیز دانشآموزان را به مطالعه تشویق نمیکند و از سوی دیگر محصولات فرهنگی و کتاب جزو کالاهای لوکس به شمار رفته و در سبد خانوارها قرار ندارد. در این وضعیت کودک و نوجوان فقط برای رفع تکلیف و و از روی اجبار تکالیف درسی را انجام میدهد.
حقیقت غیرقابل انکار این است که جهان بدون کتاب نخواهد بود. کتابها منبع آموزشی در طول تاریخ بوده و هستند و بر اساس آمار ارائهشده حدود ۱۳۰ میلیون جلد کتاب در تاریخ بشریت منتشر شده است.
روز جهانی کتاب توسط سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) در ۲۳ آوریل ۱۹۹۵ ایجاد شد، اما این تاریخ در کشورهای مختلف زمان متفاوتی دارد.
شاخص کل فرهنگی جهان، تحقیق جهانی خود برای اندازهگیری میزان مطالعه مردم در سراسر جهان را بر اساس مطالعه هفتگی افراد در جوامع مختلف ارائه کرده است. البته موارد خواندهشده در این تحقیق هر چیزی از جمله اخبار آنلاین، ایمیل کاری، مجلات و کتابهای چاپشده عنوان شده است. این تحقیق اطلاعات خاصی در مورد افراد مورد نظر مانند سن، سطح تحصیلات، جنسیت و یا تعداد افراد مورد بررسی را گزارش نمیدهد. نتایج به شرح ذیل است:
هندوستان
مردم هند هر هفته به طور متوسط ۱۰ ساعت و ۴۲ دقیقه وقت خود را با خواندن سپری میکنند. میزان خواندن پس از استقلال این کشور در سال ۱۹۴۷ بیش از ۶ برابر افزایش یافته که شاخصی برای افزایش علاقه به خواندن است. مردم هند کتابهای ادبی و یا هر کتاب دیگر، مجله و روزنامه مطالعه میکنند.
تایلند
در این تحقیق مشخص شد مطالعه هفتهای تایلندیها به طور متوسط ۹ ساعت و ۲۴ دقیقه است. نظرسنجیهای بیشتر نشان دادهاند که تقریبا ۸۸ درصد از مردم این کشور کتاب چاپی میخوانند و حدود ۲۸ دقیقه در روز وقت خود را صرف خواندن میکنند. البته این آمار نشان میدهد خواندن به صورت آنلاین در بین تایلندیها بیشتر است.
چین
سومین کشور در این تحقیق چین با هشت ساعت زمان خواندن در هفته است. نرخ سواد در این کشور ۹۶.۴ درصد است که بالاتر از میانگین جهانی ۸۶.۳ درصدی است. شهروندان چینی ۱۱ دقیقه در روز را صرف خواندن روزنامهها و مجلات میکنند.
بر اساس آمار، میزان مطالعه در کشورهای مختلف ( بر اساس ساعت) به ترتیب ذیل است:
۱- هند ۲-تایلند ۳-چین ۴-فیلیپین ۵-مصر ۶- جمهوری چک ۷-سوئد ۸-فرانسه ۹-مجارستان ۱۰-عربستان سعودی ۱۱-هنگ کنگ ۱۲-لهستان ۱۳-ونزوئلا ۱۴-افریقای جنوبی ۱۵-استرالیا ۱۶-اندونزی ۱۷-آرژانتین ۱۸- ترکیه ۱۹-اسپانیا ۲۰- کانادا ۲۱-آلمان ۲۲-ایالات متحده ۲۳- ایتالیا ۲۴-مکزیک ۲۵-انگلستان ۲۶-برزیل ۲۷- تایوان ۲۸- ژاپن ۲۹- کره
کشورهایی که بیشترین آمار انتشار کتاب را در جهان دارند
در این لیست از اطلاعات انجمن بینالمللی ناشران (IPA) و اطلاعات سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) استفاده شده است. این آمار به طور خاص تعداد کتابهای کاغذی، کتابهای الکترونیکی و یا کتاب های صوتی منتشرشده را مشخص نمیکند.
بر اساس این آمار چین با ۴۴۴ هزار در مقام نخست، ایالات متحده با ۳۰۴ هزار و ۹۱۲ در مقام دوم، انگلستان با ۱۸۴ هزار در مقام سوم، روسیه با ۱۰۱ هزار و ۹۸۱ در مقام چهارم، آلمان با ۹۳ هزار و ۶۰۰ در جایگاه پنجم، هند با انتشار ۹۰ هزار در مقام ششم، ژاپن با انتشار ۸۲ هزار و ۵۸۹ در مقام هفتم و اسپانیا با انتشار ۷۶ هزار و ۴۳۴ در مقام هشتم قرار دارند.
بر اساس اطلاعات یونسکو بیشترین تعداد کتابهای منتشرشده سالانه مربوط به چین، ایالات متحده و انگلستان است.
این اطلاعات حاصل جمعآوری اطلاعات از ۱۲۳ کشور جهان بین سالهای ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۵ است و آخرین میزان مشخصشده نشر سالانه حدود ۲.۲ میلیون کتاب اعلام شده است. این آمار بر اساس کشورها در قارههای مختلف نیز ارائه شده است.
آسیا و خاورمیانه: چین مقام اول، روسیه مقام دوم و هند مقام سوم را دارد.
آمریکای شمالی و مرکزی: ایالات متحده مقام اول، مکزیک مقام دوم و کانادا مقام سوم را دارد.
آمریکای جنوبی: آرژانتین جایگاه اول، برزیل مقام دوم و کلمبیا مقام سوم را دارد.
اروپا: انگلستان مقام اول، آلمان جایگاه دوم و ایتالیا جایگاه سوم را دارد.
آفریقا: مصر مقام اول، افریقای جنوبی مقام دوم و نیجریه مقام سوم را دارد.
عادتهای کتابخوانی در ۵ کشور جهان
ایتالیا: میزان افراد باسواد در ایتالیا بیش از ۹۹ درصد است، اما میزان کتاب خواندن آنان تقریبا کم است. از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳ تعداد خوانندگان کتاب در ایتالیا ۱.۶ درصد کاهش یافته به این معنی که ۱.۶ میلیون از مردم ایتالیا حداقل یک کتاب در هر سال میخوانند.
یکی از عوامل کاهش تعداد خوانندگان ایتالیایی ترجمه کتابهای نویسندگان انگلیسی و آمریکایی است. کتابهای ترجمهشده ۱۷.۹ درصد از کل کتابهای منتشرشده را نشان میدهد که ۶۰.۶ درصد این ترجمهها در اصل به زبان انگلیسی است.
چین: میزان افراد باسواد در چین ۹۶.۴ درصد است و این میزان در ۳۰ سال گذشته به شدت افزایش یافته است.این میزان در سال ۱۹۹۰ فقط ۷۸ درصد بود. علت این افزایش حرکت مردمی چین نسبت به آمار منتشرشده پیشین یونسکو از میزان کتابخوانی این کشور است.
ایسلند: نرخ سوادآموزی در ایسلند ۹۹ درصد است و با توجه به جمعیت این کشور که۳۳۰ هزارنفر است تعداد زیادی از افراد ایسلندی کتابخوان هستند. بر اساس آمار منتشرشده در سال ۲۰۱۳، ۵۰ درصد از مردم ایسلند حداقل هشت کتاب در طول سال میخوانند و ۹۳ درصد این افراد حداقل در طول سال یک کتاب میخوانند. این آمار بالا به دلیل کمکهای سخاوتمندانه دولتی به ناشران و نویسندگان خارجی برای ترجمه و سفر است. البته یک سنت قدیمی هدیه دادن کتاب برای تعطیلات نیز رواج دارد. در سال ۲۰۱۴ هر ایسلندی به طور متوسط ۲.۱ کتاب برای هدیه کریسمس خریداری کرد و ۱.۲ کتاب نیز به عنوان هدیه دریافت کرد. میزان کتابهای ایسلندی و ترجمهشده ۵۰.۵ است.
هند: در سال ۲۰۱۱ نرخ سواد بزرگسالان در هند ۷۴.۰۴ درصد بوده است. زبان ملی این کشور هندی است، اما طبق سرشماری سال ۲۰۰۱ بیش از یک میلیون از هندیها به ۳۰ زبان مختلف و بیش از ۱۰ هزار نفر به ۱۲۲ زبان صحبت میکنند. کتابهای منشرشده در هند به تعداد زیادی از زبانهای مختلف برای خوانندگان با زبانهای متفاوت منتشر میشود. با این حال طبق نظرسنجی از ۳۰ کشور مردم هند بیشتر از افراد دیگر کشورها کتاب میخوانند و به طور متوسط افراد هندی بیش از ۱۰ ساعت در هفته مطالعه دارند.
مکزیک: نرخ سوادآموزی در مکزیک در سال ۲۰۱۳، ۹۳.۹۶ درصد بوده و این نرخ از سال ۱۹۸۰ به طور پیوسته افزایش یافته است. به طور متوسط بزرگسالان سالانه کمتر از ۲ کتاب میخوانند و این میزان در مقایسه با کشورهای دیگر کم است. کتابفروشیها در مکزیک کم و علاقه به خواندن به ویژه در مناطق دورتر کشور بسیار کمتر است. در یک نظرسنجی یونسکو در سال ۲۰۱۵ در ۱۰۸ کشور بر اساس میانگین تعداد کتابهای خواندهشده فردی، مکزیک در رتبه ۱۰۷ قرار گرفت. همان نظرسنجی نشان داد که ۴۸ درصد جوانان مکزیک هرگز مشتاق کتابخانه نیستند. بر خلاف تلاشهای بسیاری که برای ایجاد علاقه به کتابخوانی صورت گرفته اما وضعیت اقتصادی این کشور و محبوبیت سایر رسانهها (مانند تلویزیون) موجب کاهش میزان کتابخوانی شده است.
مزایای کتابهای الکترونیکی
فناوری کتاب الکترونیکی ناشران را قادر میسازد محتوا و قابلیتهایی را که در یک کتاب چاپی امکانپذیر نیست برای خواننده فراهم کنند. این موارد شامل توانایی کاربر برای دسترسی به ویدئو و صوت، افزایش اندازه تصاویر و فونتها، جستوجوی تایپی کلمات کلیدی در یک نشریه یا جستوجو در فرهنگ لغت، افزودن نظرات و یادداشتها به یک صفحه، پرش از صفحهای به صفحه دیگر از طریق لینک در محتوا و دنبال کردن پیوندهای وب سایتهای خارجی است.
با این روش خوانندگان قادرند کتابهای خود را فشردهسازی کرده و در واقع امکان ذخیره هزاران کتاب فراهم خواهد شد. البته خرید کتاب الکترونیکی با عنوان کتاب و نام نویسنده نیز بسیار راحت و آسان است.
معایب کتابهای الکترونیکی
یکی از مهمترین این عوامل نیاز کتابهای الکترونیکی به منبع تغذیه است.
از دیگر معایب این کتابها این است که همه عناوین کتابها به صورت الکترونیکی در دسترس نیستند.
این کتابها باید تحت نرمافزار مدیریت حقوق دیجیتالی (DRM) برای کنترل و دسترسی به کتاب باشند در نتیجه اشتراکگذاری این کتابها با دیگران محدودیت دارد.
چون این فناوری تقریبا جدید است، فرمت های فایل کتاب و قابلیتهای آن نیز در حال تحول هستند.
چرا کتابهای کاغذی بهتر هستند؟
جستوجوی کتاب در کتابخانهها تجربه بهتری برای افراد نسبت به جستوجوی کتاب به صورت آنلاین ایجاد میکند.
دسترسی به صفحات مختلف کتاب کاغذی بسیار راحتتر از کتاب الکترونیکی بوده و پرش صفحه در این کتابها نداریم و به راحتی خط خود را در هنگام خواندن پیدا میکنیم.
در کتابهای کاغذی امکان لمس واقعی کتاب در دست ایجاد میشود که بازخوردی بیش از کتاب الکترونیکی بر خواننده دارد و خواننده با دیدن مکان قرارگیری کلمات در صفحات تمرکز بیشتری نسبت به کتابهای الکترونیکی خواهد داشت و مطالب بهتر و بیشتر در حافظه افراد باقی خواهند ماند.
در کتابهای کاغذی نیز مانند کتابهای الکترونیکی امکان نتنویسی با استفاده از برگههای مخصوص و یا برجسته کردن مطلب موردنظر وجود دارد.
کتاب چاپی در مقایسه با کتابهای الکترونیکی تاثیر بدی بر روی چشم ندارند.
قیمت کتاب چاپی نیز در مقایسه با کتاب الکترونیکی کمتر بوده و بهصرفهتر است.
افراد کتابهای کاغذی خود را به راحتی به دیگران امانت میدهند.
پیداکردن این کتابها نیز در قفسه کتاب منزل بسیار راحتتر از یافتن کتابهای الکتریکی است.
چرا بیشتر افراد کتاب چاپی را به کتاب الکترونیکی ترجیح میدهند؟
تحقیق Pew در سال ۲۰۱۶ نشان داد که بیش از ۷۵ درصد افراد ۱۸ تا ۲۴ ساله در سال ۲۰۱۵ کتاب کاغذی خواندهاند و ۶۶ درصد از افراد با سنین ۶ تا ۱۷ کتاب چاپی را به کتاب الکترونیکی ترجیح دادهاند.
بر اساس این آمار کتابهای چاپی هنوز اساس کتابخوانی افراد هستند.
بسیاری از دانشجویان اعلام کردهاند که با مطالعه کتابهای کاغذی بهتر تمرکز میکنند. کتاب کاغذی خوب میتواند سلامت، شادی و هوش را نیز افزایش دهد. طبق گزارش دانشگاه کالیفرنیا و برکلی خواندن مداوم کتاب برای کودکان موجب افزایش قدرت مغزی در آنان خواهد شد. تحقیقات نشان میدهد خواندن یک کتاب خوب میتواند استرس را کاهش دهد. خواندن کتاب کاغذی پیش از خواب موجب خواب آرام شده و به خوابیدن بهتر کمک میکند، اما خواندن کتاب بر روی صفحه گوشی و یا تبلت و اقسام آنها تاثیری برعکس بر روند خواب خواهد داشت.
روشهایی برای بهبود کتابخوانی
همانطور که میدانید بسیاری از عادتهای ما در کودکی و نوجوانی شکل میگیرند، پس برای بهبود وضعیت کتابخوانی باید کودکان و دانشآموزان را به خواندن کتاب تشویق کنیم. در ذیل چند روش کارآمد برای این موضوع ارائه شده است:
- خواندن: خواندن به نظر ساده است، اما باید از کودک و نوجوان خود بخواهیم برای ارتباط بیشتر با دیگران کتاب بخواند.
-اتاق کودکان را با کتاب پر کنید: کودکانی که با کتابهایی که در اطرافشان وجود دارد رشد میکنند یاد میگیرند که کتاب بهترین دوست آنان بوده و با جستوجو در کتابها ماجراجویی و یادگیری خود را ارتقا میبخشند.
- الگویی برای کودکان خود باشید: اجازه دهید آنان شما را در حین مطالعه کتاب ببینند تا دریابند که چقدر شما از خواندن کتابها و مجلات لذت میبرید و سپس تجربه خواندن خود را با همکاران، دوستان و دانشآموزان به اشتراک بگذارید. به آنها بگویید که چه چیزی خوانده و چه چیزی از این متون آموختهاید و چه توصیهای برای آنان دارید.
-دانشآموزان را تشویق کنید کتابهای جدیدی برای خود فراهم کنند: کودکانی که کتابهای جدید برای خود پیدا میکنند احساس استقلال بیشتری دارند و بیشتر به خواندن کتاب علاقهمند میشوند.
-از دانشآموزان و کودکان بخواهید که دستهجمعی کتاب بخوانند: ایجاد کلوبهای کتاب، گروههای خواندن و محافل ادبی به حس تعامل دانشآموزان کمک می کند. این امر تا حد زیادی درک آنها را افزایش داده و تحصیل را در کلاس درس بسیار لذتبخشتر میکند.
-گردش کتاب ایجاد کنید: از کتابخانه محلی، کتابخانه دانشگاه یا کتابفروشی بازدید کنید. البته موضوع چک کردن و یا خرید کتاب نیست بلکه مشاهده هزاران کتاب است.
- به کتابهای صوتی گوش دهید: گوش دادن به کتاب صوتی و بازیهای کوتاه در مورد کتاب به افزایش مهارتهای رمزگشایی و روانی کلام کمک خواهد کرد. با این روش واژگان بیشتری ارائه شده و راهبردهای درک مطلب و لذت بردن از داستانها یا جمعآوری اطلاعات افزایش مییابد.
-نویسندگان را دعوت کنید: بچهها تحت تاثیر صحبتهای نویسنده قرار خواهند گرفت و احساس آنان در خواندن و نوشتن با صحبت با نویسنده ارتقا مییابد.
-خلاقیت را تشویق کنید: داستان نباید خاتمه داشته باشد و بچهها باید خلاقانه از آنچه خواندهاند لذت ببرند. دانشآموزان باید فرصتی برای بیان افکار خلاقانه خود با کتابهایی که میخوانند بیابند، فکر کنند و صحنههایی از داستان را بر اساس افکار خود بیافرینند.
- مکانی امن و راحت برای خواندن فراهم کنید: فضای ایمن و راحت موجب تشویق خوانندگان خواهد شد. صندلی راحت و روشنایی مناسب از عوامل ایجاد راحتی هنگام کتاب خواندن هستند.
منابع: