کتابخانه عمومی کربلایی کاظم ساروقی

  • ۰
  • ۰

قیام 15 خرداد


قیام ۱۵ خرداد

پانزدهم خرداد، نقطه عطفی است در تاریخ معاصر؛ یادگاری است از پیوند معنوی توده های عظیم مردم کشور ما؛ واکنشی است از احساس عمیق مذهبی ملت ایران؛ نمایشی است ازبه پاخاستن مردمی که می خواستند ظلم و ستم را از بن بر کنند؛ تجسمی است از تاریخ اسلام و درجه ای است برای سنجش فداکاری و از خود گذشتگی انسان هایی که به دنبال آرمان الهی حرکت می کنند. پانزدهم خرداد، روز قیام خونین مردم جان برکفی است که به نام اسلام و برای اسلام به میدان آمدند تا سلطه طاغوتیان را از کشورشان برچینند

 

دستگیری امام خمینی (ره)
در سحرگاه پانزدهم خرداد سال ۱۳۴۲، دژخیمان رژیم ستم شاهی به خانه امام خمینی رحمة الله یورش بردند. آنها امام را که سه روز پیش از آن، به مناسبت عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه، در سخنان کوبنده ای، از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او پرده برداشته بود، دستگیر و دور از چشم مردم، به زندانی در تهران منتقل کردند. هنوز چند ساعتی از این حادثه نگذشته بود که خیابان های شهر قم، زیرپای مردان و زنان انقلابی – که در اعتراض به رژیم شاه و حمایت از رهبرشان فریاد برآورده بودند – به لرزه درآمد. این صحنه، درآن روز در تهران و چند شهر دیگر نیز به وجود آمد و بدین ترتیب، مردم ایران با این قیام گسترده، نشان دادند که خواستار برقراری حکومت اسلامی و پایان دادن به رژیم ستمشاهی هستند.

قیام پانزدهم خرداد قم
پس از انتشار خبر دستگیری امام (ره) در پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، بسیاری از مردم قم، به منزل ایشان رفتند و به اتفاق فرزندشان، حاج آقا مصطفی، در حدود ساعت شش بامداد، به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (س) حرکت کردند. پس از مدتی، صحن مطهر و خیابان های اطراف، لبریز از جمعیتی شد که شعار ” یا مرگ یا خمینی” را با هیجان شدیدی تکرار می کردند. در همان زمان،علما و مراجع وقت هم با صدور بیانیه هایی، خواستار آزادی فوری حضرت امام (ره) شدند. در حدود ساعت ده صبح، با ورود نیروهای مسلّح برای تقویت نیروهای شهربانی قم، تیراندازی و رگبار مسلسل ها شروع شد و تعداد زیادی از مردم زخمی شده یا به شهادت رسیدند. شدّت تیراندازی به حدّی بود که امکان انتقال زخمی ها و اجساد شهیدان نبود و این کشتار، تا ساعت پنج عصر ادامه یافت.

حمام خون در تهران
در پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، مردم تهران هم چون سایر شهرها، در اعتراض به دستگیری امام خمینی (ره) به خیابان ها ریختند و قیام خونین خویش را آغاز کردند. سیل خروشان کشاورزان غیور و کفن پوش ورامین، دهقانان کن و نیز مردم جماران به سوی تهران سرازیر شد. انبوه جمعیت بازاری، بار فروش، دانشگاهی و اقشار مختلف مردم، با فریادهای رعد آسای “یا مرگ یا خمینی” و “مرگ بر شاه” تهران را به لرزه درآورد. شاه که در برابر قیام قهر آلود ملٌت، تاج و تخت خود را درحال زوال م

ی دید، با رگبار مسلسل به جنگ ملٌت مظلوم رفت و تهران را در پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، به کشتارگاه مخوف و حمام خون تبدیل ساخت.

راه پیمایی در سایر شهرها
در روز پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، در بیشتر شهرها، درگیری، راه پیمایی، برگزاری جلسات و نیز سخنرانی بر ضد رژیم و اعتراض به دستگیری امام صورت گرفت. در بعضی از شهرها مانند شیراز، تبریز و مشهد، اعتراض از شدٌت و گشتردگی بیشتری برخوردار بود که در اثر این حوادث، تعداد زیادی کشته، مجروح یا زندانی شدند.

تلاش رژیم برای تغییر واقعیت
قیام پانزدهم خرداد، جوششی از طرف مردم بود برای درهم کوبیدن رژیم سلطنت و گرچه به سرعت نتیجه قطعی نداد، آثار بسیار باقی گذاشت. از این رو، عوامل رژیم حاکم، به روش های گوناگون کوشیدند با استفاده از همه امکانات و ازجمله رسانه های گروهی، جنبه اسلامی و

مردمی را از آن بگیرند و جهت خارجی به آن داده، افکار عمومی را فریب دهند. بنابراین رژیم مدعی شد که عده ای از مردم، برای به دست آوردن پول، به تهاجم بر ضد دولت دست زده اند و گفتند که این پول ها را شخصی به نام “جمال عبدالناصر” فرستاده تا در ایران، توطئه هایی صورت گیرد. البته با همه این تلاش ها و ادعاهای پوچ و بی اساس، شعله قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، روز به روز روشن تر می گردید.

پانزدهم خرداد در مطبوعات جهان
پس از قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، مطبوعات خارجی به صورت های مختلف و با تیترهایی درشت، از این روز نام بردند. برای مثال روزنامه “دی ولت” در شماره ۱۲۹ خود نوشت: “در تهران، صدها نفر کشته شده اند. دولت عَلَم، حکومت نظامی اعلام کرد. ارتش با تانک و مسلسل، بر ضد طرفداران رهبر مسلمانان، [امام] خمینی که علیه اصلاحات شاه دست به اعتراض زده اند، وارد عمل شد”. یا روزنامه “الاهرام” در ۱۶ خرداد نوشت: “دیروز تهران در آتش خشم شعله ور شد… این،

شدیدترین تظاهرات ضد شاه بود وهنگامی آغاز شد که رهبر دینی، روح الله خمینی و یاوران او دستگیر گردیدند”.

انعکاس نهضت پانزدهم خرداد
پس از واقعه پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، با وجود سانسورهای شدید دستگاه شاه، خبرهای دستگیری امام خمینی(ره) و قیام ۱۵ خرداد؛ در مدت کوتاهی، تنها در سراسر کشور، که به فراتر از مرزها گسترش یافت و موجی از نفرت و خشم بر ضد شاه به راه افتاد. حوزه های علمیه نجف، کربلا و کاظمین، به حمایت از امام خمینی (ره)، تلگراف هایی به سران کشورهای اسلامی و سازمان های بین المللی مخابره و کشتار پانزدهم خرداد رژیم را به شدٌت محکوم کردند. تمام این جریان ها در حالی صورت می پذیرفت که در مطبوعات کشور هیچ خبری ازحقایق و وقایع منعکس نمی شد.

اعتراض شخصیت ها
پس از واقعه خونین پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ و کشتار مردم ایران، شخصیت های سیاسی و علمی نقاط مختلف جهان، با صدور اطلاعیه هایی، مراتب اعتراض خویش را اعلام می داشتند. از آن جمله می توان به اعلامیه اعتراض آمیز شیخ محمود شلتوت، مفتی و رئیس دانشگاه الازهر مصر اشاره کرد که شش روز پس از قیام پانزدهم خرداد صادر شد. در این بیانیه، دستگیری علما و اهانت به ساحت مقدٌس آنان، داغ ننگی بر پیشانی عالم انسانی معرفی گردیده است. وی طیٌ تلگرافی، خطاب به شاه خواست از تجاوز به حریم روحانیت و علمای اسلام خودداری کند وهر چه زودتر، علمای بازداشت شده را آزاد سازد.

آزادی امام امٌت
جنبش پانزده خرداد، اگرچه واکنش طبیعی مردم مسلمان در برابر مصوٌبات خلاف اسلام رژیم و بازداشت امام خمینی(ره) بود، آزادی فوری ایشان را در برنداشت. از این رو، اعتراض ها از همه نقاط ادامه داشت و سرانجام علمای طراز اوٌل کشور،برای چاره جویی، در تهران اجتماع کردند. رژیم

حاکم که از یک پانزده خرداد دیگر بیمناک بود، کوشید آنها را پراکنده سازد و قدمی در راه خواست آنها برندارد. از طرفی مراجع تقلید، اعلامیه ای صادر کردند مبنی بر این که امام خمینی (ره) مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید است و براساس قانون، از محاکمه و تعرٌض مصون است. سپس با انتشار این مطلب، رژیم خود به خود مجبور شد برای فرو نشاندن نارضایتی های عمومی، امام خمینی را در هجدهم فروردین ۱۳۴۳ آزاد کند.

ندای ملکوتی امام
حادثه سترگ پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، در اوج اصلاحات دروغین شاه خائن اتفاق افتاد؛ چرا که در آن زمان، اختناقی فراگیر بر ایران سایه افکنده بود. در این جوٌ، ناگهان ندای ملکوتی امام از شهر مقدس قم بلند شد و باافشای نقشه خائنانه شاه، مردم را از آن چه درپشت پرده ها می گذشت، آگاه کرد. آری، امام در ضمن بیدار کردن مردم، آنان را برای قیامی صددرصد اسلامی دعوت کرد

و چارچوب قیام را به آنان نشان داد. از این رو در روز پانزده خرداد گروهی از متعهدان و مخلصان که خبر دستگیری امام را شنیدند، قیام خویش را آغاز نمودند و با شعارهای “لااله الا الله” و “یا مرگ یا خمینی” دیگران را از خواب غفلت بیدار و بنیان های انقلابی استوار را پایه ریزی کردند.

اسلامی بودن قیام پانزده خرداد
در قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، شعارهایی که از حنجره های دردمند ملٌت ایران بلند می شد، صرفاً اسلامی و مذهبی بود و به طور کلٌی حرکت پانزدهم خرداد، به دلیل توهین به اسلام و رهبری اسلام که از هر طرف مورد هجوم قرار گرفته بود، برپاشد. اگر این نهضت خداجویانه مردم در آن روز با آن وسعت به وجود نمی آمد، رژیم ستم شاهی جرأت بیشتری از خود نشان می داد و اساس اسلام را در کشورمان از بین می برد و اهداف اربابان آمریکایی خود را محقق می گرداند.

مردمی بودن نهضت پانزده خرداد
قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، قیامی کاملاً مردمی بود و تکیه گاهی جز مردم رنج دیده و مظلوم ایران نداشت. اصالت این قیام، در خروش عاشقانی بود که عارفانه در راه رضای معبود خویش، به ندای رهبر دل سوزشان پاسخ مثبت دادند و برای حمایت از آرمان های او، آماده شهادت و جان فشانی شدند. اینان، نه چهره های سیاسی محض بودند و نه مردمی که برای هواهای نفسانی و مادٌی قیام کرده باشند، بلکه همین مردم پاک دل کوچه و بازار بودند که یک صدا و یک نوا بر ضد ظلم و خیانت رژیم ستم شاهی پهلوی به پا خاستند. به همین دلیل، رژیم شاه سخت به وحشت افتاد و چاره ای جز گلوله باران مردم ندید.

پایان افسانه جدایی دین از سیاست
قیام پانزده خرداد، به افسانه جدایی دین از سیاست که بیش از نیم قرن، از سوی استعمارگران رژیم های دست نشانده آنان تبلیغ و ترویج شده بود، پایان داد و جداناپذیری اسلام از سیاست را، برای همگان آشکار کرد و اسلام ناب محمٌدی را از اسلام آمریکایی باز شناسانید. از آن پس، اسلام راستین که تا دیروز جایی در مجامع علمی و روشن فکری نداشت، در میان نسل تحصیل کرده و به ویژه دانشگاهیان راه یافت و گام به گام گسترش پیدا کرد و فعالیت های سیاسی بر پایه اسلام، به عنوان بزرگ ترین جریان سیاسی در ایران اوج گرفت و پیشرفت کرد و زمینه ساز انقلاب اسلامی شد.

پانزده خرداد در کلام امام خمینی (ره)
امام خمینی (ره) آن پیر فرزانه انقلاب، درباره روز پانزده خرداد ۱۳۴۲ چنین فرمودند: “روز پانزده خرداد، در عین حال که چون عاشورا، روز عزای عمومی ملٌت مظلوم است، روز حماسه آفرین ۱۵ خرداد، بزرگداشت ارزش های انسانی در طول تاریخ است.” ایشان در سخنانی دیگر فرمودند: “قیام پانزده خرداد، اسطوره قدرت ستم شاهی را در هم شکست و افسون ها را باطل کرد. شهادت جوانان رشید و زنان و مردان در آن روز، سدٌ عظیم قدرت شیطانی را از بنیان سست کرد. خون سلحشوران کاخ نشین، کاخ های ستم را درهم کوبید. ملٌت عظیم الشأن با قیام و نثار خون فرزندان عزیز راه قیام را برای نسل های آینده گشود و ناشدنی ها را شدنی کرد”.

گرمی بخش جان ها
قیام پانزده خرداد سال ۱۳۴۲، جرقٌه ای آتش بار بر خرمن باروت جامعه خفقان گرفته و شب زده ایران افکند و زمینه جنب و جوش و شور و خروش ایثار گرانه و فداکارانه را فراهم کرد. ملٌت ایران با الهام از راه و روند حماسه آفرینان پانزدهم خرداد، به عنوان اسوه های ایثار و شهادت، درس جانبازی، فداکاری و پایداری آموختند، روزهای شور و حماسه فراوانی پدید آوردند و نهضت اسلامی امام بر ضد طاغوت را تداوم بخشیدند. مبارزه پی گیر و مقاومت خستگی ناپذیر ملٌت ایران، از سال ۴۲ تا ۵۷ که به انقلابی اسلامی کشیده شد ریشه در قیام خونین پانزده خرداد داشت و برگرفته از جانبازی های زنان و مردان قهرمان آن روز تاریخی بود.

 

بررسی تحلیلی درباره ریشه‏های قیام ۱۵ خرداد
ریشه‏های نهضت مقدس پانزده خردادِ سال ۱۳۴۲ (ه•• .ش) را باید در این نقشه دشمنان جستجو نمود که می‏خواستند با انواع و اقسام حیله‏ها، سیل تهمتها و مخدوش ساختن سنتهای مذهبی، مردم را از اسلام اصیل و ارزشهای الهی جدا سازند.
زمینه ‏ها
ریشه‏های نهضت مقدس پانزده خردادِ سال ۱۳۴۲ (ه.ش) را باید در این نقشه دشمنان جستجو نمود که می‏خواستند با انواع و اقسام حیله‏ها، سیل تهمتها و مخدوش ساختن سنتهای مذهبی، مردم را از اسلام اصیل و ارزشهای الهی جدا سازند. آنها در خیزشهای امت مسلمان به رهبری علما، قیام تنباکو و واقعه رژی، مبارزات شیخ فضل اللّه‏ نوری در دفاع از موازین شرعی و قیام مردم به رهبری آیة اللّه‏ کاشانی در برابر توطئه‏های استعماری؛ به این واقعیت رسیدند که تا مردم به دیانت و صیانت از مقدّسات، پای‏بند باشند؛ این حماسه‏ها با شدّت تمام به رهبری عالمان فرزانه ادامه و استمرار خواهد داشت.
رضاخان برای مقابله با این حقیقت هرگونه جلسه مذهبی، حتی عزاداری را ممنوع می‏نماید و پوشیدن عبا و عمامه را جُرم قانونی و کیفرش را زندان قرار می‏دهد. او به عنوان ترقّی‏خواهی و مخالفت با کهنه‏پرستی و ارتجاع، سعی می‏کند مردم را از معنویت دور نماید و آنان را از محتوای

اسلامی که رشد دهنده و تحوّل آفرین است، تهی سازد. این جرثومه فساد و عامل استعمار، برای تداوم بخشیدن به تسلّط شوم خود، دو محور اصلی؛ یعنی «شعائر و سنتهای دینی» و «حوزه و روحانیت» را مورد یورش بی‏امانِ خود قرار می‏دهد. از سوی دیگر برای مقابله با اسلامی شدن جامعه و جلوگیری از رشد تفکر اصیل شیعی در میان اقشار مردم، در دو جهت نقشه‏های پلید خود را پیاده نمود: نخست: مراکز فرهنگی جدیدی تأسیس کرد تا این کانونها را رویاروی حوزه‏های علمیه قرار

دهد و در مرحله بعد؛ زمینه‏های رشد رشنفکران غرب‏زده و خود باخته را فراهم آورد تا بتواند به مقابله خود با روحانیت ادامه دهد.
یک قرن قبل، سید جمال الدین اسد آبادی نوشت: «هر مسلمانی باید بداند که انگلیس قصد دارد دین اسلام را براندازد و مسلمانان را در هر جای کره زمین، نابود سازد. اگرچه این کار شدنی نیست.۱»
این تجربه سیاسی آگاهانه در میان علما و امت مسلمان، هیچ‏گاه به دست فراموشی سپرده نشد؛ بلکه همواره آن را نسل به نسل به یکدیگر منتقل کردند و از این جهت موضع‏گیری آگاهانه خویش را در برابر استبداد رضاخان و نقشه‏های ابرقدرتها بخوبی بروز دادند.
با این وجود؛ در دوران حکومت منحوس پهلوی، مسلمانان ایران در میان اشک و خون روزگار می‏گذرانیدند. مقدسات اسلام همواره هتک گردید، حرمت اسلام فراموش شد، علمای اسلام زندانی، تبعید و یا شهید شدند، وعاظ و طلاّب به زندانها و شکنجه‏گاهها فرستاده شدند، مجالس سوگواری برای خامس آل عبا ممنوع گشت، مدارس اسلامی بسته شد، چادر از سر زنان مسلمان برداشته شد و ستیز بر علیه ارزشهای دینی و جلوه‏ها و مظاهر آن پی‏گرفته شد؛ زیرا استکبار و نیز عوامل ستم و کارگزاران استعماری آنان به درستی متوجه بودند؛ یکی از مهمترین پایگاههای اجتماعی که مایه قوام و اتحاد ملت می‏شود؛ مذهب است و پای‏بندی به اعتقادات در پهنه

سرزمینهای اسلامی، ابرقدرتها را مورد حمله و هجوم قرار داده است.
ایمان و تمایلات مذهبی، منشأ تحولات و دگرگونیهای مهمی چون اقتدار معنوی گشت و سدی بزرگ و استوار به وجود آورد تا اجازه ندهد قدرتهای زر و زور و تزویر به مقاصد پست و پلید خویش نایل آیند. بنابراین دشمنان تصمیم می‏گیرند ارزشهای اصیل رانشانه گرفته و مردم را از سلاح دین و ایمان خلع کنند.
تبانی استبداد با استکبار پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ (ه•• .ش)
کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ (ه•• .ش) در زمان ریاست جمهوری «آیزنهاور» و با نقشه «کیم روزولت» با حمایت آمریکا در ایران به وقوع پیوست که به کمک آن محمد رضا پهلوی توانست تا

مشهور به کیم، عضو سیا و کارشناس امور خاورمیانه امریکا، در مصاحبه‏ای گفته بود: «کودتای ایران نخستین عملیات مخفی علیه یک دولت خارجی بود که بوسیله سازمان مرکزی جاسوسی امریکا (سیا) تنظیم شده بود.۲»
در پی این توطئه ننگین، دولتهایی که پس از کودتا روی کار آمدند، برای از بین بردن هویت فرهنگی و خدشه‏دار نمودن استقلال ایران و سرکوب ساختن حرکتهای مذهبی به اقدامات و عملیات ذیل الذکر روی آوردند:
۱٫ انتخابات فرمایشی مجلس، در سایه حکومت نظامی که بر اساس آن حامیان امریکا و انگلیس روی کار آمدند؛
۲٫ تصویب قراردادهایی با کنسرسیوم و واگذاری نفت جنوب به انحصارهای امریکایی، انگلیسی، هلندی و فرانسوی که بیشترین سهم به انگلستان تعلق داشت. بدین ترتیب قانون ملی شدن صنعت نفت اگرچه به طور رسمی ملغی نشد، اما در عمل پایمال گردید؛

۳٫ شاه که دریافته بود مردم مسلمان ایران او را فردی وابسته به بیگانگان می‏دانند و برای حکومتش اعتباری قائل نمی‏باشند، پس از کودتا ضمن تکیه افزون‏تر بر بیگانگان ـ به خصوص امریکا ـ برای تداوم سلطه‏طلبی خود به سیاست سرکوب مخالفان روی آورد و در گام نخست خود در این زمینه، در سال ۱۳۳۵ (ه•• .ش) سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) را ایجاد کرد. اعضای این سازمان مخوف در امریکا و اسرائیل آموزش می‏دیدند و این تشکیلات مهم‏ترین ابزار برای شناسایی، دستگیری و به شهادت رسانیدن مخالفان مسلمان به شمار می‏رفت؛

۴٫ دریافت وامهای اسارت‏آور از کشورهای اروپایی و همچنین امریکا؛
۵٫ گشودن دروازه‏های کشور بر روی انبوهی از کالاهای خارجی و ایجاد زمینه برای نابودی تولیدات داخلی و تبلیغ در راستای تغییر دادن فرهنگ مصرفی مردم؛
۶٫ شرکت در پیمان استعماری و تجاوزکارانه بغداد (سنتو) در سال ۱۳۳۴ (ه•• .ش)؛
۷٫ تصویب قانون جلب و حمایت سرمایه‏های خارجی در سال ۱۳۳۴ (ه•• .ش)؛
۸٫ امضاء قرارداد دو جانبه نظامی با امریکا در سال ۱۳۳۷ (ه•• .ش)؛
۹٫ پیش گرفتن سیاست حمایت از ابرقدرتهای جهان به رهبری امریکا و توطئه علیه نهضتهای آزادی‏بخش و جنبشهای اسلامی؛
۱۰٫ سرکوب نمودن حرکتهای دانشجویی، کارگری و سایر اقشار جامعه؛
۱۱٫ محدود نمودن آزادیهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی.
باوجود اختناق شدید، مردم مسلمان ایران در سالهای پس از کودتا، در مقابل غارت منابع حیاتی کشور، حاکمیت بیگانگان و تهدید هویت اسلامی و مخدوش گردیدن

فرهنگ برخاسته از باورهای شیعی؛ حتی یک لحظه از مبارزه و مقاومت دست برنداشتند.
سلاح بی‏خاصیت اصلاحات ارضی
اختناق و سرکوب پس از کودتا، فساد هیأت حاکمه، رشد مبارزات مردمی به رهبری علما، فقر و محدودیتهای اقتصادی ـ اجتماعی، دولت امریکا را به موقعیت انفجاری جامعه ایران آگاه ساخت. به همین دلیل پس از انتخاب «کندی» (از حزب دموکرات) به ریاست جمهوری، امریکا برای حفظ حاکمیتش در ایران و تبدیل این کشور به بازار فروش و جذب هرچه بیشتر کالا و سرمایه و بدست آوردن نقش ابرقدرتی مسلط در منطقه، «اصلاحات ارضی» و سایر مواد انقلاب سفید را جهت بیرون راندن رقیبان و مقابله با موج انقلابی در کشور ایران، تجویز نمود. در راستای عملی ساختن این برنامه «شریف امامی» از نخست وزیری برکنار و «علی امینی» با برخورداری از حمایت سفیر امریکا «جولیوس هملس» توسط رییس جمهور امریکا به عنوان نخست وزیر محمد رضا شاه در ۱۵

اردیبهشت ۱۳۴۰، تحمیل گردید. دکتر امینی کابینه خود را معرفی کرد و مجلس سنا و شورای ملی را که جناح انگلیسی و مالکان در آن دارای قدرت بودند، منحل نمود و قانون اصلاحات ارضی را در تاریخ سه شنبه ۱۹ دیماه ۱۳۴۰ (ه•• .ش) به تصویب رساند. محمدرضا پهلوی که توسط دکتر علی امینی از صحنه کنار نهاده شده بود، برای حفظ قدرت خود در فروردین سال ۱۳۴۱ رهسپار کاخ سفید واشنگتن گردید و در حضور ارباب خود متعهد گردید رأسا اقدام به پیاده نمودن برنامه‏های جدید امریکا نماید و بدین گونه توانست در تیر ماه ۱۳۴۱، پس از بازگشت از امریکا تحت عنوان اختلاف بر سر بودجه نظامی، امینی را برکنار و مهره مورد اعتماد خود؛ یعنی «امیر اسداللّه‏ علم» را به جای وی بنشاند۳٫
در واقع نخستین مرحله از طرح اصلاحات امریکایی؛ همین اصلاحات ارضی بود که با تبلیغات فراوان به اجرا در آمد. در این طرح کارگزاران استبداد و مجلس فرمایشی، هیچ اعتنایی به علما نکردند.

مرحوم آیة اللّه‏ خوانساری علیه این نقشه اقدام کرد و پیشاپیش جمعیت به عنوان اعتراض در بازار راه افتاد، ولی شرایط آشفته و ایستادگی عوامل حکومتی در مقابلش، موجب گردید تا او نتواند به تلاش اعتراض‏آمیز خود ادامه دهد.
البته هدف دشمنان این بود که اگر مراجع با این طرح مخالفت کردند، آنان را مخالف کشاورزان و حامیان زمین‏داران و افراد فئودال معرفی کنند و بدین وسیله حیثیت اجتماعی علما را زیر سؤال ببرند. منظور امریکاییها و دولت وقت از اصلاحات ارضی آن بود که اگر همه کشاورزان صاحب زمین شوند، با دولت سازش می‏کنند و از مخالفان کاسته می‏شود. امام خمینی رحمه‏الله که حیله دشمن را دریافته بود و از طرفی هنوز ابعاد و نتایج عملی این نقشه روشن نشده بود، به انتظار توطئه‏های دیگر نشست؛ چون با بصیرت عمیقی که داشت می‏دانست که این رشته سر دراز دارد!

انفکاک دیانت از سیاست
در عین حال تا سال ۱۳۴۰ که زمان آغاز نهضت جدید به رهبری امام خمینی رحمه‏الله است، به دلیل وجود مانع بزرگی ـ که همان نفوذ روحانیت بود ـ عملاً رژیم پهلوی نتوانست در طرح اسلام زدایی به مقاصد خود دست یابد. زیرا نفوذ فوق العاده آیة اللّه‏ بروجردی در میان اقشار مختلف مردم به قدری زیاد بود که جرأت هرگونه اقدام آشکار برای مقابله با اسلام را از شاه می‏گرفت. در این دوران، قدرت روحانیت و ارزش و اهمیت مراجع تقلید مورد توجه قرار گرفت. به همین دلیل شاه می‏خواست مراجع را تا حد ممکن طرفدار خود نشان دهد یا حداقل مرکزیت روحانیت را به خارج از

ایران انتقال دهد تا از اعتراضات و خیزشهای عمومی به رهبری زعمای دینی، مصون باشد و در واقع دین و سیاست را از هم منفک نماید.
همین حقایق قدرت روحانیت را در چشم کارگزاران ستم و اجانب پرمخاطره می‏ساخت؛ از این جهت زمانِ ارتحال آیة اللّه‏ بروجردی، رژیم ستم‏گستر، تلگراف تسلیتی به آیة اللّه‏ حکیم که در عراق بسر می‏برد، مخابره نمود و خواست ادعا کند؛ مرجع جدید اوست تا بتواند کانون روحانیت را به بیرون از ایران انتقال دهد که در این راه توفیقی به

دست نیاورد۴٫
غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی
یکی از مظاهر زننده نادیده گرفتن اسلام؛ غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی است. در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۴۱، مطابق با ۸ جمادی الاول ۱۳۸۲ (ه•• .ق)، جراید عصر، خبر تصویب نامه مذکور را درج کردند که قید اسلام را از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان برداشته و در مراسم سوگند به امانت و صداقت، به جای قرآن؛ کتاب آسمانی آورده شده بود. همان گونه که امام پیش بینی کرده بود؛ رژیم، دومین نمایش ضد دیانت را به اجرا گذاشت. هدف از تصویب این لایحه، موارد ذیل بود:
۱٫ واداشتن جامعه روحانیت به واکنش جهت شناخت روحیه و افکار آنان، ارزیابی میزان هوشیاری سیاسی علما و پیش‏بینی مخالفتهای لازم؛

۲٫ آماده کردن زمینه، جهت تجاوز به اساس قرآن و برچیدن مذهب در کشور که سالیان متمادی شاه آرزوی این خیانت را در ذهن خویش می‏پروراند؛
۳٫ توطئه دستبرد به قانون اساسی و تغییر و تبدیل برخی از موارد قانونی که مانع مقاصد و اغراض دربار و هیأت حاکمه فاسد بود؛

۴ ـ فراهم آوردن زمینه به منظور اعطای پستهای حسّاس به دست اقلیتهای مذهبی که نقش ستون پنجم را در کشورهای اسلامی بازی می‏کردند و مقدمه‏چینی برای پیوستن به غاصبان قدس شریف و صهیونیستها؛
۵ ـ زنان ایرانی؛ همانند مردان این کشور به علت سیاستهای استعماری، ارتجاعی و ضد مردمی شاه از ضروری‏ترین و ابتدایی‏ترین حقوق خود محروم بودند و رژیم شاه که خود بوجود آورنده این وضع اسف‏بار بانوان بود، از همین نقطه ضعف سوء استفاده کرد و در قبال تعطیل کردن دراز مدّت مجلس شورا و سنا، به اسم تصویب نامه هیأت دولت و به عنوان فریبنده آزادی زنان به اساس مشروطه تجاوز کرد تا گناه تیره بختی زنان را به گردن اسلام و قانون اساسی ایران بیاندازد و بدین وسیله زمینه را جهت کم رنگ نمودن مذهب، محو و مسخ قانون اساسی فراهم کند؛

۶ ـ شاه با تصویب این لایحه، پایگاه فرمانروایی خود را در میان خانواده‏ها بکار می‏گرفت و انتظارات امریکا را با دیده تمکین پاسخ می‏گفت؛
۷ ـ ایجاد محکی در توان و کیفیت بالقوه و بالفعل برای اقدامات آتی؛
۸ ـ با توجه به ارتحال آیة اللّه‏ بروجردی و تقسیم قدرت مرجعیت؛ شاه موقعیت را برای انشقاق بیشتر روحانیت مساعد می‏دید و در نهایت نیز در افکار عمومی مردم، علما را مخالف ترقی خواهی و منفور جلوه می‏داد. از اینرو در دستگاههای دولتی تعارض میان جناح مترقی، نو اندیش و…، به سردمداری شاه، با مخالفین که به زعامت روحانیت به اصطلاح از سنّتهای ارتجاعی و قرون پیش آمد تا رسالت تاریخی و وظیفه اسلامی خویش را آغاز نماید و از این مصوبه ضد اسلامی به عنوان انگیزه‏ای برای بیداری و به حرکت در آوردن امّت مسلمان استفاده کند.
به دنبال اعلام تصویب نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی در جراید عصر، امام خمینی رحمه‏الله بی‏درنگ علمای طراز اول قم را به نشست و گفتگو پیرامون این توطئه دعوت کرد و ساعتی بعد اولین جلسه علمای قم در منزل مرحوم آیة اللّه‏ حاج شیخ عبدالکریم حائری تشکیل شد. امام خمینی رحمه‏الله در این نشست، محورهای ذیل را مطرح نمود:
۱ ـ ترسیم دور نمای سیاه و وحشت‏بار آتیه؛
۲ ـ نقشه‏های خانمان سوز و ویران کننده رژیم شاه و مأموریت او در پاسداری از منافع استکبار جهانی که با نابودی اسلام و ملت مسلمان همراه می‏باشد؛
۳ ـ توطئه‏ها و دسیسه‏های خطرناکی که پشت پرده علیه اسلام و مبانی قرآن در دست اجرا بود و این تصویب نامه نمونه بارز و بازگو کننده آن است؛
۴ ـ حضرت امام رحمه‏الله مسئولیت خطیر علما و زعمای روحانیت را در این عصر تاریک در قبال نقشه‏های خطرناک عوامل و ایادی استعمار علیه اسلام و استقلال کشورهای اسلامی یادآوری نمود و هشدار داد؛ اگر در مقابل این خطرات مسامحه کنیم محکوم به فنا شده، اسلام و امت مسلمان و مناطق اسلامی را در معرض سقوط و زوال قرار داده و در برابر قرآن و رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله مسئول خواهیم بود.

به دنبال بیانات بیدار کننده امام خمینی رحمه‏الله و سخنان دیگر حاضرین، و تبادل نظر در خصوص مفاد تصویب نامه؛ تصمیمهای ذیل اتخاذ شد:
الف: طی تلگرافی به شاه، مخالفت علمای اسلام با محتوای تصویب نامه اعلام و لغو فوری آن درخواست شود که این موضوع اجرا شد و علمای قم در روز ۱۷ مهر ۱۳۴۱ تلگرافهایی به شاه مبنی بر مخالفت با تصویب نامه مخابره کردند.
ب: طی نامه و پیغام به علمای تهران و شهرستانها عوارض ناگوار و غیرقابل اغماض تصویب‏نامه بازگو شود و برای مقابله و مبارزه با آن، از آنان دعوت به عمل آید.
ج: هر هفته یک‏بار و در صورت لزوم بیشتر، جلسه مشاوره و تبادل نظر میان علمای قم برگزار شود.
امام خمینی رحمه‏الله علاوه بر مخابره تلگرافهایی خطاب به شاه و نخست وزیر وقت (اسداللّه‏ علم)، طی نامه‏هایی خطاب به علما و مقامات روحانی تهران و نواحی دیگر و حتی علمای خارج از کشور، خطرهایی که اسلام و استقلال مسلمانان را تهدید می‏کند گوشزد نمود و تمامی طبقات

مردم را به استقامت، اتحاد و همکاری فراخواند و از آغاز قیام علیه تصویب نامه با شیوه‏ای شایسته و برنامه ریزی شده گام به گام به سوی یک تحول فکری تأثیرگزار در جامعه اسلامی پیش رفت و پس از ۵۷ روز مقاومت و مخالفت شدید امام و سایر مراجع عظام و امت مسلمان ایران، این غائله پایان پذیرفت و جامعه دینی به رهبری عالمان در دفاع از مقدسات پیروز گردید و تصویب‏نامه مذکور لغو گشت۶٫

  • ۹۷/۰۳/۲۰
  • محمدرضا گلشن زاده

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی