کتابخانه عمومی کربلایی کاظم ساروقی

۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

 

عید فطر, عید سعید فطر, روز عید فطر

 

عید سعید فطر

 

عید فطر یکى از دو عید بزرگ در سنت اسلامى است که درباره آن احادیث و روایات بیشمار وارد شده است. مسلمانان روزه دار که ماه رمضان را به روزه دارى به پا داشته و از خوردن و آشامیدن و بسیارى از کارهاى مباح دیگر امتناع ورزیده اند، اکنون پس از گذشت ماه رمضان در نخستین روز ماه شوال اجر و پاداش خود را از خداوند می طلبند، اجر و پاداشى که خود خداوند به آنان وعده داده است.

امیرالمؤمنین على(علیه السلام) در یکى از اعیاد فطر خطبه‏ اى خوانده ‏اند و در آن مؤمنان را بشارت و مبطلان را بیم داده‏اند.

خطب امیرالمومنین على بن ابى طالب علیه السلام یوم الفطر فقال:

ایها الناس! ان یومکم هذا یوم یثاب فیه المحسنون و یخسر فیه المبطلون و هو اشبه بیوم قیامکم، فاذکروا بخروجکم من منازلکم الى مصلاکم خروجکم من الاجداث الى ربکم و اذکروا بوقوفکم فى مصلاکم و وقوفکم بین یدى ربکم، و اذکروا برجوعکم الى منازلکم، رجوعکم الى منازلکم فى الجنه.

عباد الله! ان ادنى ما للصائمین و الصائمات ان ینادیهم ملک فى آخر یوم من شهر رمضان، ابشروا عباد الله فقد غفر لکم ما سلف من ذنوبکم فانظروا کیف تکونون فیما تستانفون (1)

اى مردم! این روز شما روزى است که نیکوکاران در آن پاداش مى‏گیرند و زیانکاران و تبهکاران در آن مایوس و نا امید مى‏گردند و این شباهتى زیاد به روز قیامتتان دارد، پس با خارج شدن از منازل و رهسپار جایگاه نماز عید شدن به یاد آورید خروجتان از قبرها و رفتنتان را به سوى پروردگار، و با ایستادن در جایگاه نماز به یاد آورید ایستادن در برابر پروردگارتان را و با بازگشت‏به سوى منازل خود، متذکر شوید بازگشتتان را به سوى منازلتان در بهشت‏برین، اى بندگان خدا، کمترین چیزى که به زنان و مردان روزه‏دار داده مى‏شود این است که فرشته‏اى در آخرین روز ماه رمضان به آنان ندا میدهد و میگوید:

«هان!بشارتتان باد، اى بندگان خدا که گناهان گذشته‏تان آمرزیده شد، پس به فکر آینده خویش باشید که چگونه بقیه ایام را بگذرانید.»

عارف وارسته ملکى تبریزى درباره عید فطر آورده است: «عید فطر روزى است که خداوند آن را از میان دیگر روزها بر گزیده است و ویژه هدیه بخشیدن و جایزه دادن به بندگان خویش ساخته و آنان را اجازه داده است تا در این روز نزد حضرت او گرد آیند و بر خوان کرم او بنشینند و ادب بندگى بجاى آرند، چشم امید به درگاه او دوزند و از خطاهاى خویش پوزش خواهند، نیازهاى خویش به نزد او آرند و آرزوهاى خویش از او خواهند ونیز آنان را وعده و مژده داده است که هر نیازى به او آرند، بر آوره و بیش از آنچه چشم دارند به آنان ببخشند و از مهربانى و بنده‏نوازى، بخشایش و کارسازى در حق آنان روا دارد که گمان نیز نمى‏برند.» (2)

روز اول ماه شوال را بدین سبب عید فطر خوانده‏اند که در این روز، امر امساک و صوم از خوردن و آشامیدن برداشته شده و رخصت داده شد که مؤمنان در روز افطار کنند و روزه خود را بشکنند فطر و فطر و فطور به معناى خوردن و آشامیدن، ابتداى خوردن و آشامیدن است و نیز گفته شده است که به معناى آغاز خوردن و آشامیدن است پس از مدتى از نخوردن و نیاشامیدن. ابتداى خوردن و آشامیدن را افطار مى‏نامند و از این رو است که پس از اتمام روز و هنگامى که مغرب شرعى در روزهاى ماه رمضان، شروع مى‏شود انسان افطار مى‏کند یعنى اجازه خوردن پس از امساک از خوردن به او داده مى‏شود.

اعمال روز عید فطر:

عید فطر داراى اعمال و عباداتى است که در روایات معصومین(ع) به آنها پرداخته شده و ادعیه خاصى نیز آمده است.

از سخنان معصومین(ع) چنین مستفاد می ‏شود که روز عید فطر، روز گرفتن مزد است. و لذا در این روز مستحب است که انسان بسیار دعا کند و به یاد خدا باشد و روز خود را به بطالت و تنبلى نگذراند و خیر دنیا و آخرت را بطلبد.

و در قنوت نماز عید مى‏خوانیم:

«... اسئلک بحق هذا الیوم الذى جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد صلى الله علیه و آله ذخرا و شرفا و کرامة و مزیدا ان تصلى على محمد و آل محمد و ان تدخلنى فى کل خیر ادخلت فیه محمدا و آل محمد و ان تخرجنى من کل سوء اخرجت منه محمدا و آل محمد، صلواتک علیه و علیهم اللهم انى اسالک خیر ما سئلک عبادک الصالحون و اعوذ بک مما استعاذ منه عبادک المخلصون‏»

بارالها! به حق این روزى که آن را براى مسلمانان عید و براى محمد(ص) ذخیره و شرافت و کرامت و فضیلت قرار دادى از تو مى‏خواهم که بر محمد و آل محمد درود بفرستى و مرا در هر خیرى وارد کنى که محمد و آل محمد را در آن وارد کردى و از هر سوء و بدى خارج سازى که محمد و آل محمد را خارج ساختى، درود و صلوات تو بر او و آنها، خداوندا، از تو مى‏طلبم آنچه بندگان شایسته‏ات از تو خواستند و به تو پناه مى‏برم از آنچه بندگان خالصت‏به تو پناه بردند.

در صحیفه سجادیه نیز دعایى از امام سجاد(ع) به مناسبت وداع ماه مبارک رمضان و استقبال عید سعید فطر وارد شده است:

«اللهم صل على محمد و آله و اجبر مصیبتنا بشهرنا و بارک لنا فى یوم عیدنا و فطرنا و اجعله من خیر یوم مر علینا، اجلبه لعفو و امحاه لذنب و اغفرلنا ما خفى من ذنوبنا و ما علن ... اللهم انا نتوب الیک فى یوم فطرنا الذى جعلته للمؤمنین عیدا و سرورا و لاهل ملتک مجمعا و محتشدا، من کل ذنب اذنبناه او سوء اسلفناه او خاطر شرا اضمرناه توبة من لا ینطوى على رجوع الى.»

پروردگارا! بر محمد و آل محمد درود فرست و مصیبت ما را در این ماه جبران کن و روز فطر را بر ما عیدى مبارک و خجسته بگردان و آن را از بهترین روزهایى قرار ده که بر ما گذشته است که در این روز بیشتر ما را مورد عفو قرار دهى و گناهانمان را بشوئى و خداوندا بر ما ببخشایى آنچه در پنهان و آشکارا گناه گردانیم ... خداوندا! در این روز عید فطرمان که براى مؤمنان روز عید و خوشحالى و براى مسلمانان روز اجتماع و گردهمائى قرار دادى از هر گناهى که مرتکب شده‏ایم و هر کار بدى که کرده‏ایم و هر نیت ناشایسته‏اى که در ضمیرمان نقش بسته است‏به سوى تو باز مى‏گردیم و توبه مى‏کنیم، توبه‏اى که در آن بازگشت‏به گناه هرگز نباشد و بازگشتى که در آن هرگز روى آوردن به معصیت نباشد. بارالها! این عید را بر تمام مؤمنان مبارک گردان و در این روز، ما را توفیق بازگشت‏به سویت و توبه از گناهان عطا فرما.» (3)

  • محمدرضا گلشن زاده
  • ۰
  • ۰

قیام 15 خرداد


قیام ۱۵ خرداد

پانزدهم خرداد، نقطه عطفی است در تاریخ معاصر؛ یادگاری است از پیوند معنوی توده های عظیم مردم کشور ما؛ واکنشی است از احساس عمیق مذهبی ملت ایران؛ نمایشی است ازبه پاخاستن مردمی که می خواستند ظلم و ستم را از بن بر کنند؛ تجسمی است از تاریخ اسلام و درجه ای است برای سنجش فداکاری و از خود گذشتگی انسان هایی که به دنبال آرمان الهی حرکت می کنند. پانزدهم خرداد، روز قیام خونین مردم جان برکفی است که به نام اسلام و برای اسلام به میدان آمدند تا سلطه طاغوتیان را از کشورشان برچینند

 

دستگیری امام خمینی (ره)
در سحرگاه پانزدهم خرداد سال ۱۳۴۲، دژخیمان رژیم ستم شاهی به خانه امام خمینی رحمة الله یورش بردند. آنها امام را که سه روز پیش از آن، به مناسبت عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه، در سخنان کوبنده ای، از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او پرده برداشته بود، دستگیر و دور از چشم مردم، به زندانی در تهران منتقل کردند. هنوز چند ساعتی از این حادثه نگذشته بود که خیابان های شهر قم، زیرپای مردان و زنان انقلابی – که در اعتراض به رژیم شاه و حمایت از رهبرشان فریاد برآورده بودند – به لرزه درآمد. این صحنه، درآن روز در تهران و چند شهر دیگر نیز به وجود آمد و بدین ترتیب، مردم ایران با این قیام گسترده، نشان دادند که خواستار برقراری حکومت اسلامی و پایان دادن به رژیم ستمشاهی هستند.

قیام پانزدهم خرداد قم
پس از انتشار خبر دستگیری امام (ره) در پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، بسیاری از مردم قم، به منزل ایشان رفتند و به اتفاق فرزندشان، حاج آقا مصطفی، در حدود ساعت شش بامداد، به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (س) حرکت کردند. پس از مدتی، صحن مطهر و خیابان های اطراف، لبریز از جمعیتی شد که شعار ” یا مرگ یا خمینی” را با هیجان شدیدی تکرار می کردند. در همان زمان،علما و مراجع وقت هم با صدور بیانیه هایی، خواستار آزادی فوری حضرت امام (ره) شدند. در حدود ساعت ده صبح، با ورود نیروهای مسلّح برای تقویت نیروهای شهربانی قم، تیراندازی و رگبار مسلسل ها شروع شد و تعداد زیادی از مردم زخمی شده یا به شهادت رسیدند. شدّت تیراندازی به حدّی بود که امکان انتقال زخمی ها و اجساد شهیدان نبود و این کشتار، تا ساعت پنج عصر ادامه یافت.

حمام خون در تهران
در پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، مردم تهران هم چون سایر شهرها، در اعتراض به دستگیری امام خمینی (ره) به خیابان ها ریختند و قیام خونین خویش را آغاز کردند. سیل خروشان کشاورزان غیور و کفن پوش ورامین، دهقانان کن و نیز مردم جماران به سوی تهران سرازیر شد. انبوه جمعیت بازاری، بار فروش، دانشگاهی و اقشار مختلف مردم، با فریادهای رعد آسای “یا مرگ یا خمینی” و “مرگ بر شاه” تهران را به لرزه درآورد. شاه که در برابر قیام قهر آلود ملٌت، تاج و تخت خود را درحال زوال م

ی دید، با رگبار مسلسل به جنگ ملٌت مظلوم رفت و تهران را در پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، به کشتارگاه مخوف و حمام خون تبدیل ساخت.

راه پیمایی در سایر شهرها
در روز پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، در بیشتر شهرها، درگیری، راه پیمایی، برگزاری جلسات و نیز سخنرانی بر ضد رژیم و اعتراض به دستگیری امام صورت گرفت. در بعضی از شهرها مانند شیراز، تبریز و مشهد، اعتراض از شدٌت و گشتردگی بیشتری برخوردار بود که در اثر این حوادث، تعداد زیادی کشته، مجروح یا زندانی شدند.

تلاش رژیم برای تغییر واقعیت
قیام پانزدهم خرداد، جوششی از طرف مردم بود برای درهم کوبیدن رژیم سلطنت و گرچه به سرعت نتیجه قطعی نداد، آثار بسیار باقی گذاشت. از این رو، عوامل رژیم حاکم، به روش های گوناگون کوشیدند با استفاده از همه امکانات و ازجمله رسانه های گروهی، جنبه اسلامی و

مردمی را از آن بگیرند و جهت خارجی به آن داده، افکار عمومی را فریب دهند. بنابراین رژیم مدعی شد که عده ای از مردم، برای به دست آوردن پول، به تهاجم بر ضد دولت دست زده اند و گفتند که این پول ها را شخصی به نام “جمال عبدالناصر” فرستاده تا در ایران، توطئه هایی صورت گیرد. البته با همه این تلاش ها و ادعاهای پوچ و بی اساس، شعله قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، روز به روز روشن تر می گردید.

پانزدهم خرداد در مطبوعات جهان
پس از قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، مطبوعات خارجی به صورت های مختلف و با تیترهایی درشت، از این روز نام بردند. برای مثال روزنامه “دی ولت” در شماره ۱۲۹ خود نوشت: “در تهران، صدها نفر کشته شده اند. دولت عَلَم، حکومت نظامی اعلام کرد. ارتش با تانک و مسلسل، بر ضد طرفداران رهبر مسلمانان، [امام] خمینی که علیه اصلاحات شاه دست به اعتراض زده اند، وارد عمل شد”. یا روزنامه “الاهرام” در ۱۶ خرداد نوشت: “دیروز تهران در آتش خشم شعله ور شد… این،

شدیدترین تظاهرات ضد شاه بود وهنگامی آغاز شد که رهبر دینی، روح الله خمینی و یاوران او دستگیر گردیدند”.

انعکاس نهضت پانزدهم خرداد
پس از واقعه پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، با وجود سانسورهای شدید دستگاه شاه، خبرهای دستگیری امام خمینی(ره) و قیام ۱۵ خرداد؛ در مدت کوتاهی، تنها در سراسر کشور، که به فراتر از مرزها گسترش یافت و موجی از نفرت و خشم بر ضد شاه به راه افتاد. حوزه های علمیه نجف، کربلا و کاظمین، به حمایت از امام خمینی (ره)، تلگراف هایی به سران کشورهای اسلامی و سازمان های بین المللی مخابره و کشتار پانزدهم خرداد رژیم را به شدٌت محکوم کردند. تمام این جریان ها در حالی صورت می پذیرفت که در مطبوعات کشور هیچ خبری ازحقایق و وقایع منعکس نمی شد.

اعتراض شخصیت ها
پس از واقعه خونین پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ و کشتار مردم ایران، شخصیت های سیاسی و علمی نقاط مختلف جهان، با صدور اطلاعیه هایی، مراتب اعتراض خویش را اعلام می داشتند. از آن جمله می توان به اعلامیه اعتراض آمیز شیخ محمود شلتوت، مفتی و رئیس دانشگاه الازهر مصر اشاره کرد که شش روز پس از قیام پانزدهم خرداد صادر شد. در این بیانیه، دستگیری علما و اهانت به ساحت مقدٌس آنان، داغ ننگی بر پیشانی عالم انسانی معرفی گردیده است. وی طیٌ تلگرافی، خطاب به شاه خواست از تجاوز به حریم روحانیت و علمای اسلام خودداری کند وهر چه زودتر، علمای بازداشت شده را آزاد سازد.

آزادی امام امٌت
جنبش پانزده خرداد، اگرچه واکنش طبیعی مردم مسلمان در برابر مصوٌبات خلاف اسلام رژیم و بازداشت امام خمینی(ره) بود، آزادی فوری ایشان را در برنداشت. از این رو، اعتراض ها از همه نقاط ادامه داشت و سرانجام علمای طراز اوٌل کشور،برای چاره جویی، در تهران اجتماع کردند. رژیم

حاکم که از یک پانزده خرداد دیگر بیمناک بود، کوشید آنها را پراکنده سازد و قدمی در راه خواست آنها برندارد. از طرفی مراجع تقلید، اعلامیه ای صادر کردند مبنی بر این که امام خمینی (ره) مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید است و براساس قانون، از محاکمه و تعرٌض مصون است. سپس با انتشار این مطلب، رژیم خود به خود مجبور شد برای فرو نشاندن نارضایتی های عمومی، امام خمینی را در هجدهم فروردین ۱۳۴۳ آزاد کند.

ندای ملکوتی امام
حادثه سترگ پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، در اوج اصلاحات دروغین شاه خائن اتفاق افتاد؛ چرا که در آن زمان، اختناقی فراگیر بر ایران سایه افکنده بود. در این جوٌ، ناگهان ندای ملکوتی امام از شهر مقدس قم بلند شد و باافشای نقشه خائنانه شاه، مردم را از آن چه درپشت پرده ها می گذشت، آگاه کرد. آری، امام در ضمن بیدار کردن مردم، آنان را برای قیامی صددرصد اسلامی دعوت کرد

و چارچوب قیام را به آنان نشان داد. از این رو در روز پانزده خرداد گروهی از متعهدان و مخلصان که خبر دستگیری امام را شنیدند، قیام خویش را آغاز نمودند و با شعارهای “لااله الا الله” و “یا مرگ یا خمینی” دیگران را از خواب غفلت بیدار و بنیان های انقلابی استوار را پایه ریزی کردند.

اسلامی بودن قیام پانزده خرداد
در قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، شعارهایی که از حنجره های دردمند ملٌت ایران بلند می شد، صرفاً اسلامی و مذهبی بود و به طور کلٌی حرکت پانزدهم خرداد، به دلیل توهین به اسلام و رهبری اسلام که از هر طرف مورد هجوم قرار گرفته بود، برپاشد. اگر این نهضت خداجویانه مردم در آن روز با آن وسعت به وجود نمی آمد، رژیم ستم شاهی جرأت بیشتری از خود نشان می داد و اساس اسلام را در کشورمان از بین می برد و اهداف اربابان آمریکایی خود را محقق می گرداند.

مردمی بودن نهضت پانزده خرداد
قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، قیامی کاملاً مردمی بود و تکیه گاهی جز مردم رنج دیده و مظلوم ایران نداشت. اصالت این قیام، در خروش عاشقانی بود که عارفانه در راه رضای معبود خویش، به ندای رهبر دل سوزشان پاسخ مثبت دادند و برای حمایت از آرمان های او، آماده شهادت و جان فشانی شدند. اینان، نه چهره های سیاسی محض بودند و نه مردمی که برای هواهای نفسانی و مادٌی قیام کرده باشند، بلکه همین مردم پاک دل کوچه و بازار بودند که یک صدا و یک نوا بر ضد ظلم و خیانت رژیم ستم شاهی پهلوی به پا خاستند. به همین دلیل، رژیم شاه سخت به وحشت افتاد و چاره ای جز گلوله باران مردم ندید.

پایان افسانه جدایی دین از سیاست
قیام پانزده خرداد، به افسانه جدایی دین از سیاست که بیش از نیم قرن، از سوی استعمارگران رژیم های دست نشانده آنان تبلیغ و ترویج شده بود، پایان داد و جداناپذیری اسلام از سیاست را، برای همگان آشکار کرد و اسلام ناب محمٌدی را از اسلام آمریکایی باز شناسانید. از آن پس، اسلام راستین که تا دیروز جایی در مجامع علمی و روشن فکری نداشت، در میان نسل تحصیل کرده و به ویژه دانشگاهیان راه یافت و گام به گام گسترش پیدا کرد و فعالیت های سیاسی بر پایه اسلام، به عنوان بزرگ ترین جریان سیاسی در ایران اوج گرفت و پیشرفت کرد و زمینه ساز انقلاب اسلامی شد.

پانزده خرداد در کلام امام خمینی (ره)
امام خمینی (ره) آن پیر فرزانه انقلاب، درباره روز پانزده خرداد ۱۳۴۲ چنین فرمودند: “روز پانزده خرداد، در عین حال که چون عاشورا، روز عزای عمومی ملٌت مظلوم است، روز حماسه آفرین ۱۵ خرداد، بزرگداشت ارزش های انسانی در طول تاریخ است.” ایشان در سخنانی دیگر فرمودند: “قیام پانزده خرداد، اسطوره قدرت ستم شاهی را در هم شکست و افسون ها را باطل کرد. شهادت جوانان رشید و زنان و مردان در آن روز، سدٌ عظیم قدرت شیطانی را از بنیان سست کرد. خون سلحشوران کاخ نشین، کاخ های ستم را درهم کوبید. ملٌت عظیم الشأن با قیام و نثار خون فرزندان عزیز راه قیام را برای نسل های آینده گشود و ناشدنی ها را شدنی کرد”.

گرمی بخش جان ها
قیام پانزده خرداد سال ۱۳۴۲، جرقٌه ای آتش بار بر خرمن باروت جامعه خفقان گرفته و شب زده ایران افکند و زمینه جنب و جوش و شور و خروش ایثار گرانه و فداکارانه را فراهم کرد. ملٌت ایران با الهام از راه و روند حماسه آفرینان پانزدهم خرداد، به عنوان اسوه های ایثار و شهادت، درس جانبازی، فداکاری و پایداری آموختند، روزهای شور و حماسه فراوانی پدید آوردند و نهضت اسلامی امام بر ضد طاغوت را تداوم بخشیدند. مبارزه پی گیر و مقاومت خستگی ناپذیر ملٌت ایران، از سال ۴۲ تا ۵۷ که به انقلابی اسلامی کشیده شد ریشه در قیام خونین پانزده خرداد داشت و برگرفته از جانبازی های زنان و مردان قهرمان آن روز تاریخی بود.

 

بررسی تحلیلی درباره ریشه‏های قیام ۱۵ خرداد
ریشه‏های نهضت مقدس پانزده خردادِ سال ۱۳۴۲ (ه•• .ش) را باید در این نقشه دشمنان جستجو نمود که می‏خواستند با انواع و اقسام حیله‏ها، سیل تهمتها و مخدوش ساختن سنتهای مذهبی، مردم را از اسلام اصیل و ارزشهای الهی جدا سازند.
زمینه ‏ها
ریشه‏های نهضت مقدس پانزده خردادِ سال ۱۳۴۲ (ه.ش) را باید در این نقشه دشمنان جستجو نمود که می‏خواستند با انواع و اقسام حیله‏ها، سیل تهمتها و مخدوش ساختن سنتهای مذهبی، مردم را از اسلام اصیل و ارزشهای الهی جدا سازند. آنها در خیزشهای امت مسلمان به رهبری علما، قیام تنباکو و واقعه رژی، مبارزات شیخ فضل اللّه‏ نوری در دفاع از موازین شرعی و قیام مردم به رهبری آیة اللّه‏ کاشانی در برابر توطئه‏های استعماری؛ به این واقعیت رسیدند که تا مردم به دیانت و صیانت از مقدّسات، پای‏بند باشند؛ این حماسه‏ها با شدّت تمام به رهبری عالمان فرزانه ادامه و استمرار خواهد داشت.
رضاخان برای مقابله با این حقیقت هرگونه جلسه مذهبی، حتی عزاداری را ممنوع می‏نماید و پوشیدن عبا و عمامه را جُرم قانونی و کیفرش را زندان قرار می‏دهد. او به عنوان ترقّی‏خواهی و مخالفت با کهنه‏پرستی و ارتجاع، سعی می‏کند مردم را از معنویت دور نماید و آنان را از محتوای

اسلامی که رشد دهنده و تحوّل آفرین است، تهی سازد. این جرثومه فساد و عامل استعمار، برای تداوم بخشیدن به تسلّط شوم خود، دو محور اصلی؛ یعنی «شعائر و سنتهای دینی» و «حوزه و روحانیت» را مورد یورش بی‏امانِ خود قرار می‏دهد. از سوی دیگر برای مقابله با اسلامی شدن جامعه و جلوگیری از رشد تفکر اصیل شیعی در میان اقشار مردم، در دو جهت نقشه‏های پلید خود را پیاده نمود: نخست: مراکز فرهنگی جدیدی تأسیس کرد تا این کانونها را رویاروی حوزه‏های علمیه قرار

دهد و در مرحله بعد؛ زمینه‏های رشد رشنفکران غرب‏زده و خود باخته را فراهم آورد تا بتواند به مقابله خود با روحانیت ادامه دهد.
یک قرن قبل، سید جمال الدین اسد آبادی نوشت: «هر مسلمانی باید بداند که انگلیس قصد دارد دین اسلام را براندازد و مسلمانان را در هر جای کره زمین، نابود سازد. اگرچه این کار شدنی نیست.۱»
این تجربه سیاسی آگاهانه در میان علما و امت مسلمان، هیچ‏گاه به دست فراموشی سپرده نشد؛ بلکه همواره آن را نسل به نسل به یکدیگر منتقل کردند و از این جهت موضع‏گیری آگاهانه خویش را در برابر استبداد رضاخان و نقشه‏های ابرقدرتها بخوبی بروز دادند.
با این وجود؛ در دوران حکومت منحوس پهلوی، مسلمانان ایران در میان اشک و خون روزگار می‏گذرانیدند. مقدسات اسلام همواره هتک گردید، حرمت اسلام فراموش شد، علمای اسلام زندانی، تبعید و یا شهید شدند، وعاظ و طلاّب به زندانها و شکنجه‏گاهها فرستاده شدند، مجالس سوگواری برای خامس آل عبا ممنوع گشت، مدارس اسلامی بسته شد، چادر از سر زنان مسلمان برداشته شد و ستیز بر علیه ارزشهای دینی و جلوه‏ها و مظاهر آن پی‏گرفته شد؛ زیرا استکبار و نیز عوامل ستم و کارگزاران استعماری آنان به درستی متوجه بودند؛ یکی از مهمترین پایگاههای اجتماعی که مایه قوام و اتحاد ملت می‏شود؛ مذهب است و پای‏بندی به اعتقادات در پهنه

سرزمینهای اسلامی، ابرقدرتها را مورد حمله و هجوم قرار داده است.
ایمان و تمایلات مذهبی، منشأ تحولات و دگرگونیهای مهمی چون اقتدار معنوی گشت و سدی بزرگ و استوار به وجود آورد تا اجازه ندهد قدرتهای زر و زور و تزویر به مقاصد پست و پلید خویش نایل آیند. بنابراین دشمنان تصمیم می‏گیرند ارزشهای اصیل رانشانه گرفته و مردم را از سلاح دین و ایمان خلع کنند.
تبانی استبداد با استکبار پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ (ه•• .ش)
کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ (ه•• .ش) در زمان ریاست جمهوری «آیزنهاور» و با نقشه «کیم روزولت» با حمایت آمریکا در ایران به وقوع پیوست که به کمک آن محمد رضا پهلوی توانست تا

مشهور به کیم، عضو سیا و کارشناس امور خاورمیانه امریکا، در مصاحبه‏ای گفته بود: «کودتای ایران نخستین عملیات مخفی علیه یک دولت خارجی بود که بوسیله سازمان مرکزی جاسوسی امریکا (سیا) تنظیم شده بود.۲»
در پی این توطئه ننگین، دولتهایی که پس از کودتا روی کار آمدند، برای از بین بردن هویت فرهنگی و خدشه‏دار نمودن استقلال ایران و سرکوب ساختن حرکتهای مذهبی به اقدامات و عملیات ذیل الذکر روی آوردند:
۱٫ انتخابات فرمایشی مجلس، در سایه حکومت نظامی که بر اساس آن حامیان امریکا و انگلیس روی کار آمدند؛
۲٫ تصویب قراردادهایی با کنسرسیوم و واگذاری نفت جنوب به انحصارهای امریکایی، انگلیسی، هلندی و فرانسوی که بیشترین سهم به انگلستان تعلق داشت. بدین ترتیب قانون ملی شدن صنعت نفت اگرچه به طور رسمی ملغی نشد، اما در عمل پایمال گردید؛

۳٫ شاه که دریافته بود مردم مسلمان ایران او را فردی وابسته به بیگانگان می‏دانند و برای حکومتش اعتباری قائل نمی‏باشند، پس از کودتا ضمن تکیه افزون‏تر بر بیگانگان ـ به خصوص امریکا ـ برای تداوم سلطه‏طلبی خود به سیاست سرکوب مخالفان روی آورد و در گام نخست خود در این زمینه، در سال ۱۳۳۵ (ه•• .ش) سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) را ایجاد کرد. اعضای این سازمان مخوف در امریکا و اسرائیل آموزش می‏دیدند و این تشکیلات مهم‏ترین ابزار برای شناسایی، دستگیری و به شهادت رسانیدن مخالفان مسلمان به شمار می‏رفت؛

۴٫ دریافت وامهای اسارت‏آور از کشورهای اروپایی و همچنین امریکا؛
۵٫ گشودن دروازه‏های کشور بر روی انبوهی از کالاهای خارجی و ایجاد زمینه برای نابودی تولیدات داخلی و تبلیغ در راستای تغییر دادن فرهنگ مصرفی مردم؛
۶٫ شرکت در پیمان استعماری و تجاوزکارانه بغداد (سنتو) در سال ۱۳۳۴ (ه•• .ش)؛
۷٫ تصویب قانون جلب و حمایت سرمایه‏های خارجی در سال ۱۳۳۴ (ه•• .ش)؛
۸٫ امضاء قرارداد دو جانبه نظامی با امریکا در سال ۱۳۳۷ (ه•• .ش)؛
۹٫ پیش گرفتن سیاست حمایت از ابرقدرتهای جهان به رهبری امریکا و توطئه علیه نهضتهای آزادی‏بخش و جنبشهای اسلامی؛
۱۰٫ سرکوب نمودن حرکتهای دانشجویی، کارگری و سایر اقشار جامعه؛
۱۱٫ محدود نمودن آزادیهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی.
باوجود اختناق شدید، مردم مسلمان ایران در سالهای پس از کودتا، در مقابل غارت منابع حیاتی کشور، حاکمیت بیگانگان و تهدید هویت اسلامی و مخدوش گردیدن

فرهنگ برخاسته از باورهای شیعی؛ حتی یک لحظه از مبارزه و مقاومت دست برنداشتند.
سلاح بی‏خاصیت اصلاحات ارضی
اختناق و سرکوب پس از کودتا، فساد هیأت حاکمه، رشد مبارزات مردمی به رهبری علما، فقر و محدودیتهای اقتصادی ـ اجتماعی، دولت امریکا را به موقعیت انفجاری جامعه ایران آگاه ساخت. به همین دلیل پس از انتخاب «کندی» (از حزب دموکرات) به ریاست جمهوری، امریکا برای حفظ حاکمیتش در ایران و تبدیل این کشور به بازار فروش و جذب هرچه بیشتر کالا و سرمایه و بدست آوردن نقش ابرقدرتی مسلط در منطقه، «اصلاحات ارضی» و سایر مواد انقلاب سفید را جهت بیرون راندن رقیبان و مقابله با موج انقلابی در کشور ایران، تجویز نمود. در راستای عملی ساختن این برنامه «شریف امامی» از نخست وزیری برکنار و «علی امینی» با برخورداری از حمایت سفیر امریکا «جولیوس هملس» توسط رییس جمهور امریکا به عنوان نخست وزیر محمد رضا شاه در ۱۵

اردیبهشت ۱۳۴۰، تحمیل گردید. دکتر امینی کابینه خود را معرفی کرد و مجلس سنا و شورای ملی را که جناح انگلیسی و مالکان در آن دارای قدرت بودند، منحل نمود و قانون اصلاحات ارضی را در تاریخ سه شنبه ۱۹ دیماه ۱۳۴۰ (ه•• .ش) به تصویب رساند. محمدرضا پهلوی که توسط دکتر علی امینی از صحنه کنار نهاده شده بود، برای حفظ قدرت خود در فروردین سال ۱۳۴۱ رهسپار کاخ سفید واشنگتن گردید و در حضور ارباب خود متعهد گردید رأسا اقدام به پیاده نمودن برنامه‏های جدید امریکا نماید و بدین گونه توانست در تیر ماه ۱۳۴۱، پس از بازگشت از امریکا تحت عنوان اختلاف بر سر بودجه نظامی، امینی را برکنار و مهره مورد اعتماد خود؛ یعنی «امیر اسداللّه‏ علم» را به جای وی بنشاند۳٫
در واقع نخستین مرحله از طرح اصلاحات امریکایی؛ همین اصلاحات ارضی بود که با تبلیغات فراوان به اجرا در آمد. در این طرح کارگزاران استبداد و مجلس فرمایشی، هیچ اعتنایی به علما نکردند.

مرحوم آیة اللّه‏ خوانساری علیه این نقشه اقدام کرد و پیشاپیش جمعیت به عنوان اعتراض در بازار راه افتاد، ولی شرایط آشفته و ایستادگی عوامل حکومتی در مقابلش، موجب گردید تا او نتواند به تلاش اعتراض‏آمیز خود ادامه دهد.
البته هدف دشمنان این بود که اگر مراجع با این طرح مخالفت کردند، آنان را مخالف کشاورزان و حامیان زمین‏داران و افراد فئودال معرفی کنند و بدین وسیله حیثیت اجتماعی علما را زیر سؤال ببرند. منظور امریکاییها و دولت وقت از اصلاحات ارضی آن بود که اگر همه کشاورزان صاحب زمین شوند، با دولت سازش می‏کنند و از مخالفان کاسته می‏شود. امام خمینی رحمه‏الله که حیله دشمن را دریافته بود و از طرفی هنوز ابعاد و نتایج عملی این نقشه روشن نشده بود، به انتظار توطئه‏های دیگر نشست؛ چون با بصیرت عمیقی که داشت می‏دانست که این رشته سر دراز دارد!

انفکاک دیانت از سیاست
در عین حال تا سال ۱۳۴۰ که زمان آغاز نهضت جدید به رهبری امام خمینی رحمه‏الله است، به دلیل وجود مانع بزرگی ـ که همان نفوذ روحانیت بود ـ عملاً رژیم پهلوی نتوانست در طرح اسلام زدایی به مقاصد خود دست یابد. زیرا نفوذ فوق العاده آیة اللّه‏ بروجردی در میان اقشار مختلف مردم به قدری زیاد بود که جرأت هرگونه اقدام آشکار برای مقابله با اسلام را از شاه می‏گرفت. در این دوران، قدرت روحانیت و ارزش و اهمیت مراجع تقلید مورد توجه قرار گرفت. به همین دلیل شاه می‏خواست مراجع را تا حد ممکن طرفدار خود نشان دهد یا حداقل مرکزیت روحانیت را به خارج از

ایران انتقال دهد تا از اعتراضات و خیزشهای عمومی به رهبری زعمای دینی، مصون باشد و در واقع دین و سیاست را از هم منفک نماید.
همین حقایق قدرت روحانیت را در چشم کارگزاران ستم و اجانب پرمخاطره می‏ساخت؛ از این جهت زمانِ ارتحال آیة اللّه‏ بروجردی، رژیم ستم‏گستر، تلگراف تسلیتی به آیة اللّه‏ حکیم که در عراق بسر می‏برد، مخابره نمود و خواست ادعا کند؛ مرجع جدید اوست تا بتواند کانون روحانیت را به بیرون از ایران انتقال دهد که در این راه توفیقی به

دست نیاورد۴٫
غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی
یکی از مظاهر زننده نادیده گرفتن اسلام؛ غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی است. در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۴۱، مطابق با ۸ جمادی الاول ۱۳۸۲ (ه•• .ق)، جراید عصر، خبر تصویب نامه مذکور را درج کردند که قید اسلام را از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان برداشته و در مراسم سوگند به امانت و صداقت، به جای قرآن؛ کتاب آسمانی آورده شده بود. همان گونه که امام پیش بینی کرده بود؛ رژیم، دومین نمایش ضد دیانت را به اجرا گذاشت. هدف از تصویب این لایحه، موارد ذیل بود:
۱٫ واداشتن جامعه روحانیت به واکنش جهت شناخت روحیه و افکار آنان، ارزیابی میزان هوشیاری سیاسی علما و پیش‏بینی مخالفتهای لازم؛

۲٫ آماده کردن زمینه، جهت تجاوز به اساس قرآن و برچیدن مذهب در کشور که سالیان متمادی شاه آرزوی این خیانت را در ذهن خویش می‏پروراند؛
۳٫ توطئه دستبرد به قانون اساسی و تغییر و تبدیل برخی از موارد قانونی که مانع مقاصد و اغراض دربار و هیأت حاکمه فاسد بود؛

۴ ـ فراهم آوردن زمینه به منظور اعطای پستهای حسّاس به دست اقلیتهای مذهبی که نقش ستون پنجم را در کشورهای اسلامی بازی می‏کردند و مقدمه‏چینی برای پیوستن به غاصبان قدس شریف و صهیونیستها؛
۵ ـ زنان ایرانی؛ همانند مردان این کشور به علت سیاستهای استعماری، ارتجاعی و ضد مردمی شاه از ضروری‏ترین و ابتدایی‏ترین حقوق خود محروم بودند و رژیم شاه که خود بوجود آورنده این وضع اسف‏بار بانوان بود، از همین نقطه ضعف سوء استفاده کرد و در قبال تعطیل کردن دراز مدّت مجلس شورا و سنا، به اسم تصویب نامه هیأت دولت و به عنوان فریبنده آزادی زنان به اساس مشروطه تجاوز کرد تا گناه تیره بختی زنان را به گردن اسلام و قانون اساسی ایران بیاندازد و بدین وسیله زمینه را جهت کم رنگ نمودن مذهب، محو و مسخ قانون اساسی فراهم کند؛

۶ ـ شاه با تصویب این لایحه، پایگاه فرمانروایی خود را در میان خانواده‏ها بکار می‏گرفت و انتظارات امریکا را با دیده تمکین پاسخ می‏گفت؛
۷ ـ ایجاد محکی در توان و کیفیت بالقوه و بالفعل برای اقدامات آتی؛
۸ ـ با توجه به ارتحال آیة اللّه‏ بروجردی و تقسیم قدرت مرجعیت؛ شاه موقعیت را برای انشقاق بیشتر روحانیت مساعد می‏دید و در نهایت نیز در افکار عمومی مردم، علما را مخالف ترقی خواهی و منفور جلوه می‏داد. از اینرو در دستگاههای دولتی تعارض میان جناح مترقی، نو اندیش و…، به سردمداری شاه، با مخالفین که به زعامت روحانیت به اصطلاح از سنّتهای ارتجاعی و قرون پیش آمد تا رسالت تاریخی و وظیفه اسلامی خویش را آغاز نماید و از این مصوبه ضد اسلامی به عنوان انگیزه‏ای برای بیداری و به حرکت در آوردن امّت مسلمان استفاده کند.
به دنبال اعلام تصویب نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی در جراید عصر، امام خمینی رحمه‏الله بی‏درنگ علمای طراز اول قم را به نشست و گفتگو پیرامون این توطئه دعوت کرد و ساعتی بعد اولین جلسه علمای قم در منزل مرحوم آیة اللّه‏ حاج شیخ عبدالکریم حائری تشکیل شد. امام خمینی رحمه‏الله در این نشست، محورهای ذیل را مطرح نمود:
۱ ـ ترسیم دور نمای سیاه و وحشت‏بار آتیه؛
۲ ـ نقشه‏های خانمان سوز و ویران کننده رژیم شاه و مأموریت او در پاسداری از منافع استکبار جهانی که با نابودی اسلام و ملت مسلمان همراه می‏باشد؛
۳ ـ توطئه‏ها و دسیسه‏های خطرناکی که پشت پرده علیه اسلام و مبانی قرآن در دست اجرا بود و این تصویب نامه نمونه بارز و بازگو کننده آن است؛
۴ ـ حضرت امام رحمه‏الله مسئولیت خطیر علما و زعمای روحانیت را در این عصر تاریک در قبال نقشه‏های خطرناک عوامل و ایادی استعمار علیه اسلام و استقلال کشورهای اسلامی یادآوری نمود و هشدار داد؛ اگر در مقابل این خطرات مسامحه کنیم محکوم به فنا شده، اسلام و امت مسلمان و مناطق اسلامی را در معرض سقوط و زوال قرار داده و در برابر قرآن و رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله مسئول خواهیم بود.

به دنبال بیانات بیدار کننده امام خمینی رحمه‏الله و سخنان دیگر حاضرین، و تبادل نظر در خصوص مفاد تصویب نامه؛ تصمیمهای ذیل اتخاذ شد:
الف: طی تلگرافی به شاه، مخالفت علمای اسلام با محتوای تصویب نامه اعلام و لغو فوری آن درخواست شود که این موضوع اجرا شد و علمای قم در روز ۱۷ مهر ۱۳۴۱ تلگرافهایی به شاه مبنی بر مخالفت با تصویب نامه مخابره کردند.
ب: طی نامه و پیغام به علمای تهران و شهرستانها عوارض ناگوار و غیرقابل اغماض تصویب‏نامه بازگو شود و برای مقابله و مبارزه با آن، از آنان دعوت به عمل آید.
ج: هر هفته یک‏بار و در صورت لزوم بیشتر، جلسه مشاوره و تبادل نظر میان علمای قم برگزار شود.
امام خمینی رحمه‏الله علاوه بر مخابره تلگرافهایی خطاب به شاه و نخست وزیر وقت (اسداللّه‏ علم)، طی نامه‏هایی خطاب به علما و مقامات روحانی تهران و نواحی دیگر و حتی علمای خارج از کشور، خطرهایی که اسلام و استقلال مسلمانان را تهدید می‏کند گوشزد نمود و تمامی طبقات

مردم را به استقامت، اتحاد و همکاری فراخواند و از آغاز قیام علیه تصویب نامه با شیوه‏ای شایسته و برنامه ریزی شده گام به گام به سوی یک تحول فکری تأثیرگزار در جامعه اسلامی پیش رفت و پس از ۵۷ روز مقاومت و مخالفت شدید امام و سایر مراجع عظام و امت مسلمان ایران، این غائله پایان پذیرفت و جامعه دینی به رهبری عالمان در دفاع از مقدسات پیروز گردید و تصویب‏نامه مذکور لغو گشت۶٫

  • محمدرضا گلشن زاده
  • ۰
  • ۰


تا کنون در مورد آثار قلمی و تالیفات حضرت امام خمینی - رضوان الله تعالی علیه - مطالب زیادی گفته یا نوشته شده است; اما تا آنجا که بنده اطلاع دارم هنوز فهرست بالنسبة کامل آثار ایشان منتشر نشده است از این رو به فکر افتادم مقاله ای در این زمینه تنظیم نمایم و امید است نقاط ضعف آن قابل چشم پوشی باشد.

پیش از ورود در اصل موضوع چند مطلب را یادآور می شوم:

مطلب اول:

حضرت امام خمینی (س) در سال 1340 ق. وارد قم شدند و تا سال 1355 ق. یعنی سال رحلت مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (ره) از محضر درس اساتیدی بزرگ استفاده کردند برخی از اساتید ایشان عبارتند از:

1- حاج میرزا جواد ملکی تبریزی، مولف کتاب "اسرار الصلاة" و غیره متوفای 1343ق.

2- آقا میرزا سیدعلی یثربی کاشانی که از سال 1341 ق. تا 1347 ق. در قم بودند.

3- حاج میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی، صاحب "شرح دعای سحر" که از سال 1341 ق. تا 1349 ق. در قم بودند. (1)

4- آقا شیخ محمدرضا مسجد شاهی، صاحب "وقایة الاذهان" که در سالهای 1344- 1346 ق. در قم بودند.

5- آقا میرزا محمدعلی شاه آبادی، صاحب "رشحات البحار" که در سالهای 1347-1354 ق. در قم بودند و امام خمینی در تمام این هفت سال از ایشان استفاده می کرده است.

6- حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، موسس حوزه علمیه قم و صاحب کتاب "دررالفوائد" که امام خمینی از حدود سال 1345 تا 1355 ق. از درس فقه و اصول ایشان بهره می برده اند.

مطلب دوم:

تالیفات امام خمینی (س) در موضوعات دهگانه زیر است:

1- عرفان: در این رشته کتابهای متعددی نوشته اند که تاریخ تالیف آنها از 1347 تا 1355 ق. می باشد.

2- اخلاق: در این موضوع نیز کتابهای متعددی به زبان فارسی نگاشته اند که تاریخ تالیف آنها، میان سالهای 1355-1360 ق. می باشد و گویا این همان زمانی است که درس اخلاق می فرموده اند.

3- فلسفه: در این رشته گویا حاشیه "اسفار" داشته باشند که چندی پیش یکی از فضلای قم حاشیه ای از ایشان در مجله کیهان اندیشه (شماره های 11و18) نقل کرده بود.

4- فقه استدلالی: در فقه استدلالی کتابهای متعددی دارند که تالیف آنها مربوط به سالهای 1365 تا تاریخی است که حضرت امام از نجف به ایران آمدند; یعنی حدود سال 1397ق.

5- اصول فقه: در این زمینه هم رساله های متعددی دارند که تالیف آنها مربوط به سالهای قبل از 1370 تا حدود 1371 ق. می باشد.

6- رجال: در این موضوع بحثی دارند که در کتاب "الطهارة" درج شده است.

7- رساله عملیه: رساله ها و حاشیه های حضرت امام که برای مقلدان نوشته اند غیر از تحریرالوسیله که پیش از سال 1380ق. تالیف شده است.

8- حکومت: در این موضوع رساله ولایت فقیه و مجموعه گفتارها و نوشته های پس از پیروزی انقلاب را باید نام برد.

9- امامت و روحانیت: کتاب "کشف الاسرار" که حدود سال 1363ق. تالیف شده است، در این زمینه می باشد.

10- شعر: مجموعه اشعار حضرت امام خمینی (س) که دیوانی را تشکیل می دهد.

مطلب سوم:

اینکه گفته می شود حضرت امام تا پیش از رحلت آیت الله العظمی بروجردی یعنی سال 1380 ق. بین عامه مردم شهرتی نداشتند و پس از وفات آن مرحوم و شروع نهضت روحانیت و 15 خرداد 1342 ش. مردم کم کم با آن بزرگوار و شخصیت عظیم و آشنا شدند، مطلب صحیحی است; اما به این معنا نیست که امام خمینی پیش از سال 1342 به طور کلی گمنام و ناشناخته بوده اند، بلکه علاوه بر حوزه علمیه قم، بسیاری از علمای بلاد و حوزه های علمیه با ایشان و مقامات علمی و معنوی ایشان در کتابهای متعددی که پیش از شروع نهضت منتشر یا تالیف شده، کم و پیش بیان گردیده بود که از باب نمونه، کتابهای زیر را نام می بریم:

1- نقباء البشر، تالیف مرحوم علامه بزرگوار حاج آقا بزرگ تهرانی.

2- الذریعه الی تصانیف الشیعه، تالیف همان مرحوم.

3- فهرست کتب چاپ فارسی، تالیف مرحوم خان بابا مشار.

4- فهرست کتب چاپی عربی، تالیف همان مرحوم.

5- فهرست مولفین کتب چاپی، تالیف همان مرحوم.

6- آثار الحجة که در سال 1373 ق. تالیف شده است.

7- رجال قم، تالیف سیدمحمد مقدس زاده که در سال 1335 ش. چاپ شده است.

8- آیینه دانشوران که در سالهای 1351 تا 1353ق. تالیف و در سال 1353ق. منتشر شده است.

در این کتاب اخیر، درباره امام خمینی (س) : در آن تاریخ که سی و دو سال داشته اند چنین می نویسد:

آقا سیدروح الله از فضلا و دانشمندانی هستند که در خدمت آقای شاه آبادی درس خوانده و سالها از محضر عرفان و اخلاق آن جناب، بهره برده اند.

من شرح حال ایشان را همان طور که خودشان مرقوم فرموداند به اندکی تصرف یادداشت می کنم:

آقا سیدروح الله آخرین فرزند آقا سیدمصطفی هندی است که ریاست علمیه قصبه خمین و حدود آن را دارا بوده و در سال 1321 ق. به دست یکی از خان های آن قصبه مقتول گشته. جد ایشان آقا سیداحمد معروف به سیدهندی است که از هندوستان به ایران آمده و در خمین، قصبه ای در 25 فرسخی قم متوطن شده.

صاحب ترجمه سال 1320 تولد یافته و تا سال 1349 که سن ایشان به نوزده رسیده بود، از مسقط الراس خارج نشده و چون وسیله تحصیل در آنجا فراهم نبوده، جز قسمت فارسی و پاره ای از علوم ادبی بیش نیاموخته. در همان سال به سلطان آباد عراق (اراک) رفته و در آنجا به درس خواندن پرداخته و پس از هجرت آیت الله حائری به قم، ایشان نیز به حوزه علمیه آمده و وقت خویش را بیشتر به تعلیم و تعلم کتب صدرالمتالهین گذارده و اکنون چند سال است در محضر آقامیرزا محمدعلی شاه آبادی اشتغال به عرفان دارند و هم از حوزه درس آیت اللهی - آیة الله حائری - بهره مند می شوند.

از نوشته های ایشان است، شرح بر دعای ماثور سحرهای ماه رمضان که در سال 1347 ق. اتمام یافته، دیگر رساله "مصباح الهدایه فی حقیقة الخلافة".

دیگر تعلیقاتی است بر رساله قاضی سعید قمی که از عرفان امامیه به شمار می رود و این در شرح حدیث "راس الجالوب" است، در شرح دیگر از خود ایشان و تاریخ انجام آن 1348 ق. می باشد، دیگر حواشی بر شرح فصوص الحکم قیصری است که ناتمام است.

مولف کتاب آیینه دانشوران مرحوم حاج سیدریحان الله یزدی در سال 1378 ق. یا دو سه سال پس از آن در چاپ دوم این اثر، در تکمیل نوشته قبل می نویسد: از متخصصین علوم فلسفه و عرفان علاقه مندان به مطالعه کتب صدرالمتالهین در حوزه علمیه قم در روزگار تالیف این کتاب (آیینه دانشوران) دانشمندان عالیمقام آقای حاج آقا روح الله خمینی بودند به طوری که چکامه های دلنواز عارفانه آن جناب نیز ورد زبان ما دانشجویان بود. از آن جمله غزل شیرینی بود که هنوز مطلعش را فراموش نکرده ام:

"من در هوای دوست گذشتم ز جان خویش دل از وطن بریدم و از خاندان خویش"

ولی اکنون که قریب سی سال از آن روزگار می گذرد، شهرت فقاهت حضرت معظم له عالمگیر شده و از جمله آیات الله و مراجع تقلید شیعه به شمار می آیند.

"تالیفات عرفانی و فلسفی و اخلاقی"

1- شرح دعای سحر (عربی)

دعایی است که با این جمله آغاز می شود: "اللهم انی اسالک من بهائک بابهاه و کل بهائک بهی. اللهم انی اسالک ببهائک کله. "

از امام رضا (ع) نقل شده است که امام باقر (ع) این دعا را در سحرهای ماه مبارک رمضان می خواندند. این دعا شرحهای متعددی دارد، یکی از آنها همین شرح امام خمینی است که در سال 1347 ق. یعنی در 27 سالگی تالیف کرده اند.

این کتاب از کتابهای عرفانی حضرت امام امت است و مانند تالیف دیگر ایشان "مصباح الهدایه"، فقط کسانی که با فلسفه و عرفان آشنایی کامل داشته باشند می توانند از آن استفاده کنند.

سال تالیف این کتاب مصادف است با سال ورود مرحوم شاه آبادی به قم و در این کتاب دو جا از ایشان یاد و مطلبی نقل می کنند. تالیف این کتاب در سال اول تلمذ نزد مرحوم آقای شاه آبادی، این نکته را روشن می کند که حضرت امام خمینی همان طور که خودشان در اولین برخورد و ملاقات با آقای شاه آبادی فرموده اند، فلسفه را قبلا خواند بودند و در عرفان نیز کار کرده و استاد دیده بودند.

شاهد این مطلب این است که یک جای همین کتاب فرموده اند:

"سمعت من احدالمشایخ من ارباب المعرفة رضوان الله علیه" و در جای سوم فرموده اند: " "اتفق الحضور فی محضر احد العلماء الکرام دام ظله"

که این تعبیر مربوط به آقای شاه آبادی نیست چون همیشه از ایشان با عبارت " شیخنا" یاد می کنند. در هر حال در این کتاب از اسرارالصلاة حاج میرزا جواد ملکی و تعلیقه آقا محمدرضا قمشه ای بر شرح فصوص قیصری و شرح اسماء حاجی سبزواری و فتوحات محیی الدین و تاویلات عبدالرزاق کاشی و شرح قیصری بر فصوص و شرح مفتاح الغیب فناری و قبسات میرداماد و اسفار ملاصدرا و برخی کتب فیض و نیز کتاب الهیئة والاسلام مرحوم سید هبة الله شهرستانی یاد و مطلب نقل می کند که این آخری گواه این است که امام خمینی کتابهای جدید را هم می خواندند.

این کتاب که به زبان عربی است با ترجمه فارسی آن پس از پیروزی انقلاب چاپ شده است. (2)

2- مصباح الهدایة ال الخلافة والولایه (عربی)

این کتاب در بیان حقیقت محمدیه و ولایت علویه است که با ترجمه فارسی آن پس از انقلاب چاپ شده است. تالیف این کتاب در سال 1349 به پایان رسیده و مانند شرح دعای سحر فقط برای کسانی که با عرفان و اصطلاحات آن آشنایی دارند قابل استفاده است و خود حضرت امام - رضوان الله تعالی علیه - در پایان رساله فرموده اند:

"خاتمه و وصیة: ایاک ایها الصدیق الروحانی ثم ایاک . . . ان تکشف هذه الاسرار لغیراهلها . . . و ایاک ان تنظر نظرالفهم فی هذه الاوراق الا بعدالفحص الکامل عن کلمات المتالهین من اهل الذوق و تعلم المعارف عنداهلمها من المشایخ العظام والعرفاء الکرام والافمجرد الرجوع الی مثل هذه المعارف لایزید الا خسرانا ولا ینتج الا حرمانا. " امام خمینی - رضوان الله علیه - در کتابهای دیگر خود مانند " سرالصلاة" و "تعلیقه بر شرح نصوص" به این کتاب ارجاع می دهند و می گویند در آن کتاب این مطلب را تحقیق کرده ایم. در این کتاب از "شرح توحید صدوق" قاضی سعید قمی و نیز " البوارق الملکوتیه" او و "مفتاح الغیب" قونوی و "شرح نصوص" قیصری و "شرح قصیده" ابن فارض عبدالرزاق کاشی و "تعلیقه بر شرح نصوص" قیصری و نیز رساله در تحقیق " اسفار اربعه" هر دو از آقا محمدرضا قمشه ای مطالبی نقل می شود و مورد انتقاد قرار می گیرد. و همچنین از محیی الدین احیانا مطلبی نقل می کنند و از استادشان آقای شاه آبادی، چند جا با تجلیل فراوان یاد و مطالبی نقل می نماید.

3- لقاء الله (فارسی)

مقاله ای است در این موضوع به زبان فارسی در هفت صفحه که در آن از استادشان مرحوم آقای شاه آبادی یاد می کنند. این مقاله یا رساله در پایان کتاب لقاءالله مرحوم حاج میزا جواد ملکی چاپ شده است.

4- سر الصلاة، صلاة العارفین یا معراج السالکین (فارسی)

این کتاب برای خواص از اهل عرفان و سلوک نوشته شده و تاریخ پایان تالیف آن سال 1358 ق. است و تا حال دوبار چاپ شده است که بار اول مستقل و بار دیگر در یادنامه شهید مطهری - رحمة الله علیه - چاپ شده است.

در این کتاب از اسرارالصلاة شهید ثانی و مرحوم آقای شاه آبادی یاد می شود و نیز به شرح اربعین خود ارجاع می دهند که معلوم می شود شرح اربعین را پیش از سرالصلاة نوشته اند یا هنگام نوشتن سرالصلاة آن کتاب هم در دست تالیف بوده است. در صفحه 67 چاپ اول آن می خوانیم:

"فرضا که از عرفا کسی را نمی شناسی، از علمای بزرگ معرفت و اخلاق، آنها را که پیش همه، علمای مسلمند پیروی کن; مثل جناب عارف بالله و مجاهد فی سبیل الله مولانا سیدابن طاووس - رضی الله عنه - و مثل مولانا عارف بالله سالک الی الله شیخ جلیل بهائی - قدس سره - و شیخ ارباب معرفت مولانا محمدتقی مجلسی - رضوان الله علیه - و شیخ محدثین فرزند بزرگوار او مولانا مجلسی - رحمة الله - و کتاب "شرح فقیه" مولانا مجلسی اول که یکی از کتابهای نفیس جلیل القدر است و فارسی است مطالعه نما و اگر نفهمیدی از اهلش سوال کن و در آن کنزهایی معرفت است و همین طور کتب عزیزه شیخان نراقیان (ملامهدی نراقی و ملااحمد نراقی) و از علمای معاصر کتب شیخ جلیل القدر عارف بالله حاج میرزا جواد تبریزی - قدس سره - را مطالعه کنید.

5- تعلیقه علی شرح فصوص الحکم (عربی)

فصوص الحکم تالیف محیی الدین عربی و شرح آن از محمود قیصری است و امام خمینی شرح فصوص را در هفت سالی که از محضر مرحوم آقای شاه آبادی استفاده می کردند، نزد ایشان خوانده و تاریخ تالیف این تعلیقه هم همان سالهاست. در این تعلیقه به مصباح الهدایه خود ارجاع می دهند و از مرحوم آقای شاه آبادی نیز یاد می کنند. کتاب شرح فصوص 495 صفحه است که تعلیقه امام تا صفحه 396 آن است.

این تعلیقه را حضرت امام خمینی در حواشی نسخه چاپی شرح فصوص نوشته بودند و ظاهرا به دست عمال شاه مخلوع، جزو کتابهای غارت شده ایشان، غارت شده بود، ولی خوشبختانه پس از انقلاب در همدان پیدا و به بیت حضرت امام تحویل داده شد و به صورت زیبایی چاپ گشت. این تعلیقه برای کسانی که شرح فصوص را نزد استاد می خوانند، مفید است.

6- تعلیقه علی مصباح الانس (عربی)

مفتاح غیب الجمع والوجود تالیف صدرالدین محمدبن اسحاق قونوی و شرح آن به نام مصباح الانس تالیف محمدبن حمزة بن محمد عثمانی معروف به ابن فناری است. امام خمینی مصباح الانس را تا صفحه 44 از سال 1350 تا 1354ق. نزد مرحوم آقای شاه آبادی خوانده است. در صفحه اول کتاب مرقوم داشته اند:

"قد شرعنا قرائة هذا الکتاب الشریف لدی الشیخ العارف الکامل استاذنا فی المعارف الالهیه حضرة المیرزا محمدعلی شاه آبادی الاصفهانی دام ظله فی شهر رمضان المبارک سنة 1350ق. "

و در صفحه 44 نوشته اند:

"الی هنا قرات الکتاب عند شیخنا العارف الکامل الشاه آبادی روحی فداه و قداتفق انتقاله الی طهران مضرت محروما من فیضه دام ظله" امام خمینی - رضوان الله علیه - این تعلیقه را ظاهرا در همان زمان که مصباح الانس را نزد مرحوم آقای شاه آبادی می خواندند، نوشته اند و پس از رفتن ایشان به تهران تعلیقه را ادامه داده اند تا صفحه 132 مصباح الانس، و تاریخ پایان تالیف 1355 در قصبه خمین است. (مصباح الانس دارای 343 صفحه است) .

این تعلیقه به صورت زیبایی به ضمیمه تعلیقه بر شرح فصوص در سال 1406 چاپ شده است.

7- تعلیقه علی شرح حدیث راس الجالوت (عربی)

قاضی سعید محمدبن محمد مفید قمی از دانشمندان و عرفای قرن یازدهم، تالیفات فراوانی دارد که یکی از آنها شرح حدیث راس الجالوت است که در ذریعه حاج آقا بزرگ در حرف "شین" یاد شده و متاسفانه نویسنده، این رساله را هنوز زیارت نکرده است. گویا مقصود از حدیث راس الجالوت همان احتجاج حضرت رضا (ع) با اصحاب ادیان مختلفه است که قسمتی از آن احتجاج با راس الجالوت یهودی است. حدیث در توحید و نیز عیون اخبارالرضا شیخ صدوق و احتجاج طبرسی و جلد دهم بحارالانوار و جلد دوم مسندالرضا نقل شده.

امام خمینی - رضوان الله علیه - تعلیقه ای بر این رساله قاضی سعید نوشته اند که در جلد 26 ذریعه صفحه 285 چاپ مشهد یاد شده و هنوز به چاپ نرسیده است.

8- شرح حدیث راس الجالوت (عربی)

امام خمینی علاوه بر تعلیقه ای که یاد شد مستقلا شرحی بر این حدیث نوشته اند که تاریخ تالیف آن بنا بر آنچه در کتاب آیینه دانشوران آمده است، 1348 می باشد و این رساله هم متاسفانه هنوز چاپ نشده است.

9- شرح حدیث راس الجالوت (عربی)

مرحوم سیدریحان الله یزدی در آیینه دانشوران می نویسد:

از نوشته های ایشان است تعلیقاتی بر رساله قاضی سعید قمی در شرح حدیث راس الجالوت، با دو شرح دیگر از خود ایشان و تاریخ انجام آن، 1348 می باشد. بنابراین امام خمینی دو شرح بر این حدیث نوشته اند.

10- تفسیر سوره حمد (فارسی)

تفسیری است عرفانی بر سوره حمد که امام خمینی در سالهای اول پیروزی انقلاب در پنج جلسه بیان فرمودند و مکرر چاپ شده است. امام خمینی در کتاب سرالصلاة، سوره حمد و توحید را به طور مختصر با اشاراتی عرفانی تفسیر کرده اند. به صفحات 139 تا 151 چاپ 1360 شمسی مراجعه شود. و نیز در کتاب "آداب الصلاة" سوره حمد و توحید و اناانزلناه را به گونه ای مفصلتر تفسیر کرده اند.

البته در این کتاب اخیر می خواسته اند مطالبش برای همگان مفید باشد; اما به فرموده خودشان در تفسیر سوره قدر، مطالبی فرموده اند که فقط خواص می توانند از آن استفاده کنند. به صفحه 152 تا 243 آداب الصلاة مراجعه شود. در صفحه 243 فرموده اند:

"با آنکه بنای نویسنده در این رساله آن بود که از مطالب عرفانی غیرمانوس با نوع، خودداری کنم و فقط به آداب قلبیه صلاة اکتفا کنم، اینک می بینم که قلم طغیان نموده و در خصوص تفسیر سوره شریفه، بیشتر از موضع قرارداد خود، تجاوز نمودم، چاره ای جز آن نیست که اکنون از برادران ایمانی و دوستان روحانی معذرت خواهی کنم. "

بنابراین تفسیر سوره از قرآن مجید را به سبک تفسیر عرفانی از امام خمینی (س) در دست داریم. البته یک جلسه هم حضرت امام راجع به سوره علق مطالبی بیان فرمودند که این سخنرانی هم به عنوان تفسیر سوره علق به ضمیمه تفسیر سوره حمد به چاپ رسیده است.

11- الحاشیه علی الاسفار (عربی)

امام خمینی - رضوان الله علیه - از مدرسین اسفار ملاصدرا بوده و گویا حواشی بر این کتاب داشته باشند; زیرا یکی از فضلای حوزه علمیه قم حاشیه ای از ایشان در مجله کیهان اندیشه نقل کردند به این شرح:

صدرالمتالهین در اسفار جلد ششم صفحه دو ماهه درباره حدیث "ماترددت فی شئ انا فاعله کترددی فی قبض روح عبدی المومن" می گوید: فما معنی التردد المنسوب الیه؟ والذی سخ الهذا الراقم المسکین . . . حضرت امام خمینی در حاشیه اسفار به کلام ملاصدرا اشکال نموده و فرموداند: آنچه ملاصدرا ذکر کرده، علاوه بر آنکه فی نفسه از معنای حدیث دور است، ملائمت و تناسبی هم با ذیل حدیث ندارد و سپس حضرت امام مطلب را ادامه داده اند.

به کیهان اندیشه شماره یازده و هجده مقاله مفهوم تردد در احادیث مراجعه شود. نویسنده غیر از این حاشیه در فلسفه از حضرت امام تالیفی سراغ ندارد والله العالم.

12- آداب الصلاة (فارسی)

این کتاب را پس از "سرالصلاة" نوشته اند و در آغاز آن فرموده اند:

ایامی چند پیش از این رساله ای فراهم آوردم که به قدر میسور از اسرار الصلاة در آن گنجانیدم و چون آن را با حال عامه تناسبی نیست در نظر گرفتم که سطری از آداب قلبیه این معراج روحانی را در سلک تحریر در آورم شاید برادران ایمانی را از آن تذکری و قلب قاسی خود را تاثری حاصل آید.

در این کتاب، تفسیر سوره های حمد و توحید و قدر به گونه ای عرفانی و نسبتا مفصل آمده است. امام خمینی - رضوان الله علیه - در این تالیف به تعلیقه فصوص و مصباح الهدایة خود ارجاع داده و از مرحوم آقای شاه آبادی یاد و مطلب نقل می کنند و ضمنا یک جا کتاب سیر و سلوک منسوب به سید بحرالعلوم را یاد و می گویند: انتساب این کتاب به آن حضرت مورد تردید است.

کتاب آداب الصلاة با تصرفاتی توسط حضرت آقای فهری در دو جلد چاپ شده است. ضمن تشکر از سعی ایشان در نشر آثار امام، لازم بود این کتاب به طور کامل و بدون هیچ گونه تصرفی مستقلا چاپ و منتشر شود که اخیرا اینکار انجام شده است.

13- مبارزه با نفس جهاد اکبر (فارسی)

رساله ای است اخلاقی، در موضوع "جهاد با نفس" که تقریر سخنرانیهای حضرت امام در نجف اشرف برای طلاب و فضلا است. این رساله بارها چاپ شده است.

14- شرح حدیث جنود عقل و جهل (فارسی)

در کتاب شریف اصول کافی حدیثی در بیان لشگریان عقل و جهل از امام صادق (ع) نقل شده که شامل هفتاد و چند عنوان است.

امام خمینی - رضوان الله علیه - این حدیث را به زبان فارسی شرح کرده اند ولی تا عنوان 25 آن را بیشتر ننوشته و موفق به تکمیل آن نشده اند. این کتاب از بهترین کتابهای اخلاق و تربیت و سلوک است و به نام اخلاق اسلامی، به نام شخص دیگری در سه جلد چاپ شده است و داستانش از این قرار است: "مرحوم شهید شیخ غلامحسین حقانی، دوست چندین ساله حقیر می گفت یکی از اشخاصی که قبل از انقلاب مورد عنایت و لطف حضرت امام بود به نجف مشرف شد. حضرت امام کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل را برای انتشار به ایشان مرحمت کردند. او از ترس دستگاه جبار شاهنشاهی، کتاب را با دخل و تصرفهایی به نام خود در سه جلد چاپ کرد، البته تا اواسط جلد دوم از امام، و بقیه از خود آن شخص است.

آن شخص در اثر انحراف سر از جهنم نفاق در آورد و کتاب هم چون به نام او بود، از دایره انتشارات حزب اللهی ها خارج شد.

امید است نسخه اصلی این کتاب پر ارج پیدا شود تا بدون هیچ دخل و تصرف به صورت اصلی خود چاپ و مورد استفاده محافل علمی و بخصوص حوزه های درس اخلاق حوزه علمیه قم و سایر حوزه ها قرار گیرد.

15- اربعین - شرح اربعین (فارسی)

شرح چهل حدیث است که سی و سه حدیث آن اخلاقی و هفت حدیث دیگر اعتقادی است. در آغاز آن فرموده اند:

این بنده بی بضاعت ضعیف مدتی بود با خود حدیث می کردم که چهل حدیث از احادیث اهل بیت عصمت و طهارت (ع) که در کتب معتبره اصحاب و علما (ره) ثبت است، جمع آوری کرده و هر یک را به مناسبت شرحی کنم که با حال عامه مناسبتی داشته باشد و از این جهت آن را به زبان فارسی نگاشته که فارسی زبانان از آن بهره گیرند . . .

در آغاز حدیث اول، چهار نفر از مشایخ را که به ایشان اجازه روایت حدیث داده اند به این ترتیب نام برده اند:

1- شیخ علامه متکلم فقیه اصولی ادیب متبحر شیح محمدرضا آل علامه شیخ محمدتقی اصفهانی - ادام الله توفیقه - در زمانی که در قم مشرف بودند مقصود شیخ محمدرضا اصفهانی صاحب "وقایة الاذهان" است که در سال 1344 و 1346 در قم به سر می بردند و هنگام تالیف این رساله یعنی حدود سال 1358 ق. در اصفهان بودند و در 1362 ق. وفات کردند.

2- شیخ عالم جلیل متعبد ثقه ثبت حاج شیخ عباس قمی - دام توفیقه - (م 1359ق)

3- سید سند فقیه متکلیم ثقه عین ثبت علامه سیدمحسن امین عاملی - ادام الله تائیداته - (م 1371ق)

4- سیدعالم ثقه ثبت سیدابوالقاسم دهکردی اصفهانی (م 1353ق)

مرحوم شیخ محمدرضا و مرحوم حاج شیخ عباس هر دو از حاجی نوری از شیخ انصاری و مرحوم سیدمحسن امین از سیدمحمد هندی از شیخ انصاری و مرحوم سیدابوالقاسم دهکردی از میرزاهاشم اصفهانی خوانساری از شیخ انصاری.

سپس امام خمینی می فرمایند: غیر از این چهار طریق، طرق دیگری هم داریم که به شیخ انصاری منتهی نمی شود و آن طرق را اینجا ذکر نکردیم.

تاریخ پایان تالیف کتاب اربعین 1358 ق. می باشد و چهار حدیث آن توسط حضرت آقای فهری تحقیق و در 224 صفحه چاپ شد (3) و سپس حدود بیست حدیث آن در مجله اعتصام که از سازمان تبلیغات اسلامی بود و تعطیل شد، چاپ گشت و بالاخره همه چهل حدیث، در دو جلد توسط انتشارات "طه" قزوین در سال 1366 و سپس با چاپ بهتری توسط مرکز نشر فرهنگی رجاء، در 556 صفحه در یک جلد منتشر شد. فهرست احادیث این کتاب بسیار ارزنده از این قرار است:

جهاد نفس، ریا، عجب، کبر، حسد، حب دنیا، غضب، عصبیت، نفاق، هوای نفس، فطرت، تفکر، توکل، خوف و رجاء، امتحان، صبر، توبه، ذکر خدا، غیبت، اخلاص، شکر، کراهت از مرگ، اصناف طالبان علم، اقسام علم، وسواس، فضیلت علم، عبادت و حضور قلب، لقاءالله، وصیت رسول خدا (ص) به حضرت امیر (ع) ، اقسام قلوب، عدم شناخت حقیقی خدا و رسول و امام مومن، یقین و حرص و رضا، ولایت شرط قبول اعمال، حال مومن نزد خدا، معرفت حق و اسماء او، معرفت حق و صفات او، طریق معرفت حق تعالی و اولی الامر، خداوند آدم را به صورت خود آفرید، خیر و شر، حقیقت توحید.

کتابهای فقه استدلالی

حضرت امام خمینی (س) مدت سی سال یا بیشتر فقه استدلالی تدریس می کردند و همه این درسها یا قسمت اعظم آنها را نوشته اند و یکی از امتیازات این تالیفات همین است که پس از تدریس و تحقیق کامل، نوشته شده است. بحثهایی را که حضرت امام خمینی نوشته اند، عبارتند از: طهارت و مکاسب محرمه و بیع و خیارات و خلل صلاة، تقیه که همه به زبان عربی است به این شرح:

16- کتاب الطهارة

جلد اول، بحث نجاسات، تاریخ پایان تالیف، 10 ذیحجه 1373 ق. چاپ اول در 272 صفحه در قم و چاپ دوم در 358 صفحه در نجف سال 389 ق.

17- کتاب الطهارة

جلد دوم، بحث ماء ثلاثه. تاریخ پایان تالیف، 22 ربیع الاول 1376 ق. چاپ قم در 319 صفحه.

18- کتاب الطهارة

جلد سوم، بحث تیمم. تاریخ پایان تالیف، 11 شعبان 1376. چاپ قم در 235 صفحه.

19- کتاب الطهارة

جلد چهارم کتاب مذکور پیرامون بحث از احکام نجاسات می باشد. این کتاب که آخرین قسمت از مباحث طهارت است تالیف آن در تاریخ 28 ذیقعده 1377 ق. به پایان رسیده و چاپ آن نیز در نجف اشرف به سال 1389 ق. انجام گرفته است. تعداد صفحات این جلد 290 صفحه می باشد.

20- المکاسب المحرمه

جلد اول، شامل بحث های الاکتساب، الاعیان النجسه، الاکتساب مما یکون المقصود حراما، الاکتساب بما لا منفعة فیه، الاکتساب بماهو حرام فی نفسه، نقاشی و مجسمه سازی، غنا و غیبت و قسمتی از رساله روضة الغناء استادشان حاج شیخ محمدرضا اصفهانی در این جلد نقل شده است.

(لازم به ذکر است که ترجمه این رساله در شماره هجده مجله کیهان اندیشه مندرج است) تاریخ پایان تالیف پس از سال 1377 ق. و قبل از 1380 ق. می باشد. چاپ قم در 322 صفحه در سال 1381.

21- المکاسب المحرمه

جلد دوم، شامل بحث های قمار، کذب، کمک به ظالم، ولایت از طرف جائر، تکسب به واجبات، جوایز سلطان و خراج و مقاسمه ای که سلطان جائر می گیرد.

تاریخ پایان تالیف، 8 جمادی الاولی 1380 چاپ قم در 290 صفحه در سال 1381.

22- کتاب البیع

جلد اول، تاریخ تالیف پس از 1380ق. در 457 صفحه در نجف چاپ شده است.

23- کتاب البیع

جلد دوم، در سال 1391 در نجف در 575 صفحه چاپ شده است و بحث ولایت فقیه حضرت امام خمینی که منشا بسیاری از تحولات گشت، در این جلد است.

24- کتاب البیع

جلد سوم، تاریخ پایان تالیف، 11 جمادی الاولی 1392 و در همان سالها در 485 صفحه در نجف چاپ شده است و بدین ترتیب این سه جلد، حاصل تدریس حدود دوازده سال حضرت امام می باشد که به قلم خودشان نوشته شده است.

25- کتاب البیع

جلد چهارم، بحث خیارات. تاریخ پایان تالیف، 25 جمادی الاول 1394. در 452 صفحه در نجف در همان سال تالیف چاپ شده است.

26- کتاب البیع

جلد پنجم، شامل بقیه بحث خیارات و بحث نقد و نسیه و قبض. تاریخ پایان تالیف، 15 جمادی الاولی 1396. در 402 صفحه در سال 1397 در نجف چاپ شده است.

27- کتاب الخلل

بحث خلل صلاة است که ظاهرا پس از سال 1397 تا هنگام مراجعت به ایران بحث کرده و نوشته اند. این کتاب در 314 صفحه در قم چاپ شده است. (4)

28- رسالة فی التقیة

رساله ای است شامل مباحث تقیه در 35 صفحه که تاریخ تالیف آن شعبان 1373 ق. می باشد و به ضمیمه رساله های اصولی حضرت امام در سال 1385 ق. در قم چاپ شده است.

جالب اینکه بحث معروف "تقیه برای حفظ دین است نه محو دین" در این رساله عنوان شده است.

29- رسالة فی قاعدة من ملک

این رساله در کتاب آثارالحجة (جلد دوم صفحه 45) جز تالیفات حضرت امام یاد شده است.

30- رسالة فی تعیین الفجر فی اللیالی المقمره

این رساله در 32 صفحه رقعی در سال 1367 شمسی از امام خمینی منتشر شده است که در عین اختصار، از تالیفات فقه استدلالی ایشان به شمار می آید.

تالیفات امام در اصول فقه که همه به زبان عربی است، به شرح ذیل است:

31- رساله لا ضرر

قاعده لاضرر با اینکه قاعده ای فقهی است اما در کتابهای اصول در بخش برائت مورد بحث قرار می گیرد و از این رو ما این رساله را از تالیفات اصول فقه به شمار آوردیم. این رساله هنگامی که حضرت امام دوره اول اصول فقه را تدریس می فرمودند، نوشته شده و تاریخ پایان تالیف آن غره جمادی الاولی 1368ق. می باشد که در 68 صفحه به ضمیمه چند رساله دیگر با نام "الرسائل" در قم در سال 1385 چاپ شده است.

32- رسالة الاستصحاب

این رساله در دوره اول درس اصولشان نوشته شده و تاریخ پایان تالیف آن، و رمضان 1370 می باشد که در 290 صفحه با همان رسائل در سال 1385 ق. در قم چاپ شده است.

33- رسالة فی التعادل والتراجیح

در دوره اول درس نوشته اند و تاریخ پایان تالیف آن، 9 جمادی الاولی 1370 و تاریخ پاکنویس آن ماه رمضان 1370 بوده است و در 92 صفحه در همان رسائل در سال 1385 در قم چاپ شده است.

34- رسالة الاجتهاد والتقلید

چون پایان دوره اول درس اصول فقه حضرت امام 1370 ق. بوده تاریخ پایان تالیف این رساله باید همان سال باشد. در 78 صفحه در همان رسائل در سال 1385ق. در قم چاپ شده است. (5)

35- رسالة فی الطلب والارادة

این رساله را می توان از رساله های فلسفی عرفانی شمرد، ولی چون حضرت امام در درس اصول فقه بحثش را مطرح کردند، ما جزو تالیفات اصول فقه ذکر کردیم.

در آغاز این رساله فرموده اند: چون بحث ما در اصول فقه به مساله طلب و اراده که به مساله جبر و تفویض منتهی می شود، رسید، تصمیم داشتیم که بحث در این مساله را به اهل و محلش واگذاریم زیرا ادای حق این مساله در این درس امکان نداشت هم به دلیل اینکه مقدمات فراوانی لازم داشت که بیان شود و هم به سبب دقت مطالب و دوری از فهم اکثر حضار در درس. الا اینکه اصرار برخی از کسانی که علاقه شدید به تنقیح مباحث دارند، مرا مجبور ساخت که تا حدی که مناسب مقام باشد بعض جهات مساله را مطرح کنم . . . و چون بحث درباره آن، در عین حال طولانی شد، مباحث را در رساله جداگانه ای ضمن مقدمه و چند مطلب نوشتیم.

تاریخ پایان تالیف این رساله ماه رمضان 1371 ق. در همدان است. این رساله با ترجمه فارسی آن در 157 صفحه در سال 1362 توسط مرکز انتشارات علمی و فرهنگی چاپ شده است.

36- تعلیقة علی کفایة الاصول

مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانی در کتاب الذریعه (جلد 26صفحه 285 چاپ مشهد) حاشیه کفایة الاصول آخوند خراسانی تالیف حضرت امام خمینی را یاد می کنند و می فرمایند: "ذکره فی فهرس تصانیفه" و آقای رازی نوشته اند این حاشیه از بحث قطع تا استصحاب است و در جای دیگر خوانده ام که تاریخ پایان تالیف 1368 ق. می باشد.

37- رساله در موضع علم اصول

و نیز در برخی نوشته ها، کتابی در اصول فقه به این عنوان "رساله در موضوع علم اصول" از تالیفات امام خمینی - قدس سره - شمرده شده است.

38- حضرت آقای سبحانی که از شاگردان برجسته حضرت امام بوده است

امام خمینی (س) تقریرات درس مرحوم آیت الله العظمی بروجردی را نیز از آغاز مباحث اصول تا حجیت مظنه نوشته اند.

رساله های عملیه یا فقه غیراستدلالی

39- تعلیقة علی العروة الوثقی (عربی)

حاشیه ای است بر تمام عروة الوثقی مرحوم سیدمحمدکاظم یزدی. تاریخ پایان این تعلیقه 7 جمادی الاولی 1375ق. می باشد، چاپ اول آن در 345 صفحه در قم انجام شده است و پس از چندی توسط مطبوعات "دارالفکر" چاپ دوم شده و سپس به ضمیمه خود عروة الوثقی، مکرر به چاپ رسیده است.

ج - تعلیقة علی وسیلة النجاة (عربی)

حاشیه ای است بر تمام وسیلة النجاة سیدابوالحسن اصفهانی. تاریخ تالیف آن مشخص نیست.

41- حاشیه توضیح المسائل (فارسی)

حاشیه ای است بر توضیح المسائل آیت الله العظمی بروجردی که در قم در 138 صفحه در سال 1381 پس از رحلت آیت الله بروجردی چاپ شده است.

42- رساله نجاة العباد (فارسی)

این رساله باید سه جلد باشد، نویسنده فقط جلد دوم آن را که از مکاسب محرمه تا طلاق است و در 155 صفحه در قم در حدود سال 1380 به چاپ رسیده، زیارت کرده است. این رساله ظاهرا تالیف خود حضرت امام است و باید درباره قسمتهای چاپ نشده آن تحقیق شود.

43- حاشیه رساله ارث (فارسی)

مرحوم حاج ملاهاشم خراسانی صاحب کتاب منتخب التواریخ رساله ای در ارث به زبان فارسی نوشته که با حاشیه برخی مراجع تقلید گذشته چاپ سنگی شده است. حضرت امام خمینی حاشیه ای بر این رساله نوشته اند که با اصل رساله در 120 صفحه در قم ظاهرا، پس از رحلت آیت الله العظمی بروجردی، چاپ شده است.

44- مناسک یا دستور حج (فارسی)

این رساله مکرر چاپ شده و چاپ سوم آن که نویسنده زیارت کرده در 187 صفحه در سال 1384 ق. انجام شده است.

46و45- تحریر الوسیله (عربی)

وسیلة النجاة تالیف مرحوم آیت الله العظمی آقاسیدابوالحسن اصفهانی از جهت کثرت با بهای فقه (نه کثرت فروع) بر عروة الوثقی تالیف سیدمحمد کاظم یزدی برتری دارد یعنی بسیاری از بابهای فقه مانند مکاسب، طلاق، نذر و . . . در عروة الوثقی نیست ولی در "وسیلة النجاة "هست. امام خمینی همان طور که قبلا گفته شد بر "وسیلة النجاة" حاشیه داشتند و در سال 1384 که در ترکیه تبعید بودند به این فکر افتادند که حاشیه خود را در متن وسیله درج و در ضمن با بهایی را هم که وسیلة النجاة، ناقص دارد تتمیم و مسائل مستحدثه را هم به آن بیفزایند. این کار به صورت بسیار خوبی در مدتی که تبعید بودند انجام گرفت و به نام " تحریرالوسیله" در همان سالها، در نجف، در دو جلد (662و647 صفحه) چاپ و سپس مکرر تجدید چاپ شد. (6)

47- زبدة الاحکام (عربی)

رساله مختصری است که با توجه به تحریرالوسیله حضرت امام خمینی توسط برخی از شاگردان ایشان تنظیم شده و مکرر به چاپ رسیده، یکی از چاپهای ممتاز آن چاپ سازمان تبلیغات اسلامی در 273 صفحه در سال 1404 ق. انجام شده است. یادآوری این نکته لازم است که متن اولی این رساله سالها قبل تالیف شده و به نام چند نفر از مراجع تقلید از جمله آیت الله میلانی و آیت الله حاج سیداحمد خوانساری نیز به نامهای دیگر چاپ شده است و بنابر این باید گفت همان متن اولی با توجه به تحریرالوسیله به این صورت تنظیم شده.

48- توضیح المسائل (فارسی)

در زمان آیت الله العظمی بروجردی احساس شد که رساله عملیه ایشان باید ویرایش شود تا برای عامه مردم باسواد قابل فهم باشد. به این منظور حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی اصغر کرباسچی، موسس مدرسه علوی در تهران و استاد محترم جناب آقای علی اصغر فقیهی، صاحب تالیفات متعدد با همکاری یکدیگر رساله عملیه آن مرحوم را به صورت بسیار مطلوبی در آوردند و به نام توضیح المسائل نامیده شد. پس از رحلت آیت الله بروجردی مراجع تقلید بر این کتاب حاشیه زدند. از جمله حضرت امام حاشیه ای بر این کتاب نوشتند که بعدها توسط برخی از علما، حاشیه ایشان در متن درج و به نام توضیح المسائل امام خمینی مکرر چاپ شده است.

49- ملحقات توضیح المسائل (فارسی)

تحریرالوسیله حضرت امام خمینی مسائل جدید و مستحدثه را هم داشت ولی به زبان عربی بود و چون این مسائل برای فارسی زبانان هم لازم بود، به فارسی ترجمه و به ضمیمه برخی مسائل امر به معروف و نهی از منکر و دفاع که در توضیح المسائل نبود، به نام ملحقات توضیح المسائل و نامهای دیگر، هم مستقل و هم به ضمیمه توضیح المسائل مکرر چاپ شد.

51و50- استفتائات (فارسی)

یکی از کارهای بسیار ارزنده، جمع و تنظیم جواب سوالاتی است که از فقها می شده تا برای غیر سوال کننده هم مورد استفاده قرار گیرد. کتابهای بسیار مهم " جامع الشتاب" میرزای قمی و سوال و جواب" حجت الاسلام شفتی و "سوال و جواب" سیدمحمد کاظم یزدی. همه از این قبیل است. اخیرا مجموعه سوال و جوابهای آیت الله العظمی گلپایگانی هم در چند جلد تنظیم و چاپ شده است. برخی از علاقه مندان به امام خمینی - رضوان الله علیه - به فکر افتادند که همین کار را در مورد استفتائات و جوابهای حضرت امام انجام دهند که قسمتی از آن که گویا مربوط به سالهای 1360-1362 شمسی است و در دو جلد تنظیم شده. یک جلد آن در 519 صفحه توسط انتشارات جامعه مدرسین قم چاپ شده است. امید است همین کار نسبت به کل استفتائات حضرت امام خمینی به صورت وسیع انجام گردد.

52- حکومت اسلامی یا "ولایت فقیه" (فارسی)

این کتاب حاصل درسهای حضرت امام خمینی راجع به ولایت فقیه است که در کتاب البیع ایشان هم به گونه ای مختصرتر آمده است. چاپ سوم این کتاب در 208 صفحه در سال 1391 انجام شده است. و این همان کتابی است که زمینه فکری تشکیل حکومت اسلامی را در ایران آماده ساخت و دستگاه جبار شاهنشاهی نسبت به آن خیلی حساسیت نشان می داد.

53- کشف الاسرار (فارسی)

مرحوم حاج شیخ مهدی پائین شهری از علمای بزرگ قم و اتقیا بود. فرزند ناخلف او علی اکبر حکمی زاده رساله ای به نام "اسرار هزار ساله "نوشت و در 38 صفحه در سال 1322 شمسی منتشر ساخت. موضوع این رساله حمله به مذهب تشیع بود. یعنی حرفهای فرقه ضاله وهابی را به ضمیمه تبلیغات سؤ علیه روحانیان که آن روزها بازارشان داغ بود، در این رساله آورده بود و در حقیقت رساله ای بود در ترویج وهابیت و از طرفی همسو با کسروی و از طرف دیگر با رضاخان که دشمن روحانیان بود.

امام خمینی - رضوان الله علیه - سکوت را روا ندانستند و کتاب کشف الاسرار را در همان تاریخ، در پاسخ آن رساله نوشتند (7) و ضمنا خیانتهای رضاخان را هم با راحت بیان کردند. کتاب مورد استقبال قرار گرفت و بارها چاپ شد. چاپ اول در سال 1323 شمسی و چاپ سوم آن در سال 1327 شمسی در 334 صفحه توسط کتابفروشی علمیه اسلامیه تهران انجام شده است.

قابل ذکر است که حضرت امام برای تالیف "کشف الاسرار" مدتی درس خود را تعطیل کردند و به نوشتن این کتاب پرداختند و یک بار دیگر به همه این در را آموختند که باید دنبال عمل به تکلیف بود نه اینکه به یک کار مخصوص دل بست.

امام خمینی همیشه حامی حفظ وحدت مسلمانان بودند، اما در عین حال بیان کردن بطلان عقاید وهابیان و خرافاتی را که آنان قائلند، جایز می دانستند و کتاب " کشف الاسرار" در همین راستا بود. در ضمن حضرت امام خمینی بیان مبانی تشیع و استدلال بر حقانیت این مذهب را هم به طوری که اختلاف انگیز نباشد جایز، بلکه لازم می دانستند که نمونه اعلای آن پیشگفتار وصیتنامه سیاسی ایشان است. (8)

54- رساله در رجال (عربی)

حضرت امام در علم رجال تالیفی ندارند، اما در جلد اول کتاب طهارتشان که قبلا یاد شد، بحثی درباره "محبت خبر اصحاب الاصول والکتب "در 24 صفحه که می توان آن را رساله ای جداگانه داشت و ما این بحث را به عنوان رساله ای مستقل یاد کردیم تا نظر افاضل را به آن جلب و این بعد علمی حضرت امام - رضوان الله علیه - نیز معلوم گردد. در این بحث درباره عبارت معروف: اجمعت العصابة علی تصحیح . . . " و درباره فرق اصل و کتاب در اصطلاح قدما تحقیق شده است.

55- دیوان شعر (فارسی)

حضرت امام از آغاز جوانی تا پایان عمر گاهگاهی شعر می سرودند و نمونه هایی از آن در کتابها آمده و یا در حافظه ها هست و بخشی از آنها پس از رحلت حضرت امام به صورتهای گوناگون چاپ شد. مجموعه اشعار ایشان دیوانی نسبتا بزرگ را تشکیل می دهد ولی قسمتهایی از آن مفقود شده. این بیت از یکی از غزلهای امام است.

من در هوای دوست گذشتم زجان خویش دل از وطن بریدم و از خاندان خویش

که در آغاز جوانی سروده ولی همواره مضمون آن در آن حضرت تجسم داشت، در پانزده خرداد، در تبعید به ترکیه، در هجرت به کویت و پاریس با آن شرایط خاص، در راجعت به ایران در آن وضع حاد، در ایام حملات هوایی و نرفتن به سنگر به خاطر مصالح اسلام و . . .

56- رساله ای مشتمل بر فوایدی در بعضی مسائل مشکله

این کتاب در بعضی مصادر، یاد شده است و اطلاعی از کم و کیف آن در دست نیست. کتابهایی که تا کنون یاد شد، جز چند مورد آن، به قلم خود حضرت امام خمینی (س) بود; اما چند کتاب هم تقریرات بحثهای فقه و اصول ایشان است که شاگردان آن بزرگوار آنها را نوشته اند.

58و57- تهذیب الاصول (عربی)

تقریر بحث اصول فقه حضرت امام است; به قلم استاد محترم حاج شیخ جعفر سبحانی که با چهار رساله الاضرر - استصحاب - تعادل و تراجیح و اجتهاد و تقلید) که به قلم خود امام است، دوره کامل فقه می باشد. (9)

پایان جلد اول 1373 ق. و تاریخ تقریری که حضرت امام بر آن نوشته اند، 1375ق. می باشد و تاریخ پایان جلد دوم که تا اواخر برائت است 1375ق. و تاریخ پاکنویس آن 1379ق. است. این کتاب در، سه جلد و دو جلد مکرر چاپ شده است.

59- رساله فی قاعدة لا ضرر یا نیل الاوطار

تقریر بحث امام است به قلم آقای سبحانی، تاریخ پایان تالیف 1375 ق. و تاریخ پاکنویس آن 1380ق. این رساله ضمیمه تهذیب الاصول چاپ شده است.

60- رساله فی الاجتهاد والتقلید (عربی)

تقریر بحث امام است به قلم آقای سبحانی، تاریخ پایان تالیف 1370ق. که تاریخ پایان دوره اول درس اصول فقه امام است و تاریخ تجدید نظر در این رساله 1377ق. که تاریخ پایان دوره دوم درس اصول فقه امام است و تاریخ پاکنویس آن 1382ق. می باشد. این رساله هم به ضمیمه تهذیب الاصول چاپ شده.

61- لب الاثر یا رساله فی الطلب والاراده والجبر والتفویض. (عربی

تقریرات بحث امام است به قلم آقای سبحانی. تاریخ پایان تالیف 1371ق. و تاریخ پاکنویس 1373ق. و عکس نسخه خطی آن در 57 صفحه در کتابخانه موسسه در راه حق قم موجود است. همان طور که توجه دارید سه بحث اخیر یعنی قاعده لاضرر و اجتهاد و تقلید و طلب و اراده را هم خود امام نوشته اند و هم جناب آقای سبحانی و شاید تفاوت چندانی نداشته باشند.

62- کتاب البیع (عربی)

تقریر قسمتی از بحث بیع حضرت امام است به قلم استاد محترم جناب آقای قدیری که اخیرا وزارت ارشاد آن را چاپ کرده است. البته همین قسمت به قلم خود امام هم نوشته شده که قبلا یاد گشت.

82تا63- صحیفه نور (فارسی)

اعلامیه ها و گفتارها و حکمها و سخنرانیها و مصاحبه های حضرت امام از سال 1341 شمسی تا سال آخر عمر شریفشان به صورتهای گوناگون و سلیقه های مختلف جمع آوری و تنظیم و نشر شده است (10) که شاید معتبرترین و جامعترین آنها کتاب شریف صحیفه نور باشد.

این کتاب حدود بیست جلد است و شامل رهنمودهای حضرت امام از سال 1341ش. تا آخر عمرشان یعنی 1368ش. می باشد. در آغاز این کتاب نوشته ای از سال 1363ق. که مربوط به حدود بیست سال قبل از نهضت پانزدهم خرداد است آمده که بسیار جالب توجه است.

83- وصیتنامه سیاسی الهی (فارسی)

آخرین تالیف حضرت امام خمینی است که پس از رحلت آن بزرگوار در اختیار امت اسلامی قرار گرفت و نویسنده فکر می کند این نسخه الهی به دلیل توجه خاص ملت ما به آن، پر تیراژترین کتاب در تاریخ چاپ ایران باشد زیرا تاکنون که هنوز سالگرد درگذشت آن بزرگوار نرسیده است، شاید بیش از یک میلیون نسخه از آن چاپ شده باشد.

هر دم از این باغ بری می رسد تازه تر از تازه تری می رسد

اکنون که این مقال - که روزهای بعد از رحلت حضرت امام رضوان الله علیه تدوین شده - منتشر می گردد دو اثر عرفانی گرانقدر دیگر از آن حضرت چاپ شده است که بسیار جالب توجه می باشد.

84- ره عشق

نامه عرفانی حضرت امام خمینی مورخ 1404ق. از انتشارات موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.

85- باده عشق

نامه عرفانی دیگری است از انتشارات سروش

اکنون که از معرفی تالیفات و آثار حضرت امام خمینی (س) که در مجموع 85 جلد بود، فراغت یافتیم لازم است از همه کسانی که تا کنون درباره این آثار زحمتی کشیده و رنجی برده اند و در راه تصحیح و ترجمه و تقریر و شرح و چاپ و نشر آن کوششی نموده اند تشکر و سپاسگزاری شود.

  • محمدرضا گلشن زاده
  • ۰
  • ۰


بنیانگذار جمهوری اسلامی هر چند اوقات زیادی را قبل و پس از انقلاب اسلامی به تدریس و امر خطیر رهبری جمهوری اسلامی می گذرانیدند اما این مسئله هیچ گاه مانع از این نشد که خللی در برنامه روزانه مطالعه ایشان ایجاد شود. تقید حضرت امام به مطالعه فراگیر و مدام، نکته ای است که در خاطرات بسیاری از اعضای خانواده و نزدیکان ایشان به چشم می خورد.

به مناسبت تقارن این روزها با برگزاری بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، فرصت مناسبی است که به مرور برخی از این خاطرات بنشینیم:

دایم مشغول مطالعه بودند

تا آنجا که من به یاد دارم امام همیشه مشغول مطالعه بودند و از منزل بیرون رفتنشان برای تدریس در مسجد سلماسی قم بود. عصرها یک ساعت و نیم به غروب مانده می رفتند برای درس و برمی گشتند و صبحها برای درس پیش از ظهر می رفتند و باز برمی گشتند. شب بعد از شام می خوابیدند؛ اما بعد از نماز صبح برای مطالعه بیدار بودند. [1]

تا ظهر یک کلمه حرف نمی زدند

مکرر می شد که صبح تا ظهر خدمت امام در اتاق می نشستیم و امام تا سر ظهر مطالعه می کردند و یک کلمه حرف نمی زدند مگر اینکه از ایشان سؤالی می شد که به اندازه سؤال جواب می دادند و جز اذان ظهر هیچ چیز مانع مطالعه ایشان نمی شد. الله اکبر اذان که شنیده می شد امام قلم را زمین می گذاشتند و آماده نماز می  شدند. [2]

به درسشان خیلی مقیّد بودند

خانم مصطفوی: مادرجان شنیدم عروسی شما در ماه مبارک رمضان بود، در حالی که رسم نیست در ماه رمضان ازدواج کنند. چرا؟

همسر امام: چون درسها تعطیل بود.

خانم مصطفوی: یعنی حضرت امام تا این حد به درس مقید بودند که حتی برای ازدواجشان حاضر به تعطیل کردن درس نبودند؟

همسر امام: بله آقا به درسشان مقید بودند. می گفتند چون درسها تعطیل است. (وقت برای ازدواج مناسب است.)[3]

نظم مطالعاتی امام تغییرناپذیر بود

جریان شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی نه تنها در حالات روحی و فکری، بلکه در نظم برنامه روزمره امام اثر نگذاشت. ایشان ساعتی از روز را برای مطالعه کتابهای جدیدی که به دستشان می رسید اختصاص داده بودند و به عنوان مثال تمامی کتابهای مرحوم دکتر شریعتی را مطالعه می کردند و بخصوص به آثار آقای مطهری بسیار علاقه داشتند و آثار ایشان و آقای طالقانی را قبول داشتند. در مورد کتابهای دکتر شریعتی نیز معتقد بودند آنقدرها که به این آثار اعتراض و حمله می شود، بی مورد است و تا این حد انحراف در میان آنها وجود ندارد. خاطرم هست که در آن ایام کتاب «طلوع انفجار» حاج سید جوادی را مطالعه می کردند. حاج احمد آقا می گفت: وقتی امام از تشییع جنازه فرزندشان بازگشتند، ساعت مطالعه کتابهای روزمره شان بود. کتاب «طلوع انفجار» را باز کردند و به مطالعه آن پرداختند. [4]

یک بار ندیدیم مهمانی بروند

امام کلاً برنامه زندگیشان وفق نمی داد با آقایانی که در زمان ایشان زندگی می کردند، یعنی احیاناً تمام آقایان در آن زمان مسجد می رفتند، پیش نماز بودند، محرم و صفر می  رفتند، روضه خوانی می کردند، ماه رمضان می رفتند روضه خوانی بالاخره از این جور برنامه ها داشتند؛ اما امام این طور نبودند، فقط خودشان بودند و خودشان، تنها کاری هم که می کردند، مطالعه بود و اهمیّت این کار را در عمل به ما نشان می دادند. ما هیچ وقت ندیدیم که ایشان پیشنماز باشند، البته اگر وقت نماز کسی می رفت و پشت سر ایشان می ایستاد که می ایستاد، حالا چرا این جور نبود؟ برای اینکه بیشتر وقتشان را گذاشته بودند روی مطالعه.

یادم هست ما شاید ده پانزده سال تمام تابستانها که تعطیل می  شدیم – به جهت آنکه کوچک بودیم و هوای قم هم گرم بود – برای اینکه گرما ما را اذیت نکند و در ضمن خودشان هم آسایشی داشته باشند برای کار و مطالعه – تمام تابستانها، ایام سه ماهه تعطیلی – ما را یا به «درکه» و یا به «محلات» و از این جور جاها می بردند. در این مدت یک بار نشد که ما ببینیم ایشان یک جا بروند میهمانی و یا یک روز بروند خیابان. در گاراژ به اصطلاح پیاده که می شدند و به منزلی وارد می شدند، صبح این طرف حیاط فرش می انداختند و مشغول کار بودند تا آفتاب می  آمد جلویشان و دیگر موقعی می رسید که با آمدن آفتاب وقت وضو و نماز و ناهار و استراحت بود. عصر دوباره آن طرف حیاط باز همان فرش را می انداختند و مشغول کار بودند. و بدین گونه عملاً به ما نشان می دادند که تا چه حد باید کار و کوشش کنیم. [5]

گاهی پشت کتابها دیده نمی شدند

امام را از موقعی که به یاد دارم میان کتابهایشان می  دیدم. گاهی اوقات می  شد وقتی برای چای بردن به اتاق ایشان می  رفتیم، می  دیدیم کتابهای زیادی را نیمه باز در اطرافشان چیده و مشغول مطالعه هستند. کتابها به قدری زیاد بود که خودشان پشت کتابها دیده نمی شدند. امام اکثر اوقات در خانه بودند و همیشه مشغول مطالعه و تنها یک ساعت و نیم به غروب مانده برای تدریس از منزل بیرون می  رفتند. [6]

اکثر داستانهای معروف را خوانده اند

این روزها امام نمی رسند که کتابهای داستانی و این طور چیزها را بخوانند. آن چیزی که من گفته ام این است که امام در زمان قدیم مثلاً نجف که بودند واقعاً شاید در روز صدها صفحه کتاب می خواندند، کتاب قصه یا مسایل اجتماعی، چندتا کتاب می آوردند بیست صفحه از این، ده صفحه از آن، پانزده صفحه از آن، ایشان اکثر داستانهای معروف را خوانده اند؛ حالا چه کتابهایی که جنبه سیاسی یا اجتماعی داشت، مثل «نگاهی به تاریخ جهان» نهرو، چه کتاب های تاریخی، کتابهایی مثل «شوهر آهو خانم» را از اول تا آخر خوانده اند! می خواهم بگویم امام از این سبک چیزها می خواندند. [7]

خیلی مطالعه می  کردند

امام خیلی مطالعه می  کردند. شاید بتوانم بگویم که همۀ کتابهای کسروی را مطالعه کرده بودند. همه کتابهای عرفانی را خوانده بودند. آن موقع که مطالعه مجلات و مقالات روزنامه ها معمول نبود، اهل مطالعه این گونه مطالب بودند. [8]

مطالعه را دوست دارند

امام مطالعه را دوست دارند و هنوز که هنوز است به قدری مطالعه می  کنند که چشمشان خسته می شود. یادم هست در ایام تعطیلی که تابستانها به یکی از شهرها و یا تهران می آمدیم به قدری کتابهای متنوع مطالعه می کردند که صدای کسانی که برای ایشان کتاب تهیه می کردند درمی آمد. اکثر نوشته های نویسندگان بزرگ جهان را خوانده اند. چه در زمینه های اجتماعی و چه سیاسی، پر مطالعه ترین روحانی بودند. تاریخ ایران را بارها مطالعه کرده اند و تاریخ مشروطه را خوب می دانند. [9]

روزنامه چه شد؟

امام برای اینکه بیشتر با جریانات داخلی و خارجی سر و کار داشته باشند بیشتر ساعت های خود را به مطالعه می گذرانند؛ یعنی شاید حداقل روزانه هشت ساعت مطالعه می کنند که ابتدایی ترین آنها خواندن تمام روزنامه های صبح و عصر است و جالب است که اگر پنج دقیقه از وقت آمدن روزنامه ها بگذرد پشت در می  آیند و می فرمایند: «روزنامه  ها چه شد؟» [10]

تنوع در مطالعه

مطالعات تاریخ یا تفسیر و کتابهای اخلاق و روایات نیز در برنامه کار امام است و گاهی امام مطالبه این نوع کتابها را می نمایند و در فرصتهای لازم از آنها استفاده می کنند. [11]

گاهی ده دقیقه امام را می  دیدم

در زمان مرجعیت آقای بروجردی که امام مسؤولیت رهبری مبارزه را نداشتند، آن قدر مشغول مطالعه و درس بودند که ما فقط سر ناهار یا گاهی ده دقیقه سرشب، ایشان را می دیدیم. [12]

بعد از نماز دیگر نمی خوابند

من تا یادم هست زمان مطالعه امام از زمان تفریح و کار ایشان جدا بود. چون اصلاً امام آدم منظمی هستند و در تمام کارها نظم دارند، طبیعتاً در مطالعه هم نظم دارند. من از دوران بچگی یادم است که ایشان مطالعه می  کردند. از صبح که ما بیدار می  شدیم ایشان را بیدار می  دیدیم مادرمان می گفتند ایشان نماز که می خوانند دیگر نمی خوابند. [13]

توی کتابها دیده نمی شدند

مطالعه امام، خیلی زیاد بود. من واقعاً وقتی وارد اتاق می  شدم، می دیدم توی کتاب گم هستند. ایشان نشسته بودند و یک میز جلویشان بود. به بلندی یک متر دورشان کتاب بود که ایشان اصلاً گم بودند توی این کتابها. شاید مثلاً بعضیها شوخی می  کردند، می گفتند: هنوز آقا بلند نشدند از جایشان، دوستان که می  آمدند آقا را ببینند همیشه توی آن اتاق بودند. فقط وقتی چای می خواستند با قاشق می زدند توی نعلبکی یا به استکان چایی. موقع غذا بلند می  شدند می  آمدند. [14]

یا در حال عبادت بودند یا مطالعه

بعد از آمدن امام به نجف، مدتی طول کشید که خانواده شان آمدند. امام در خانه ای محقر و اجاره ای سکونت داشتند که در یک قسمت خودشان می نشستند و قسمت دیگر هم حکم بیرونی را داشت. در مدت شبانه روز واقعاً امام یا در حال عبادت و یا در حال مطالعه بودند. این کار منظم ایشان، درس بزرگی برای آنهایی بود که به بیرونی امام رفت و آمد داشتند و وضع امام را از نزدیک می دیدند. [15]

یکسره مشغول مطالعه بودند

زمانی که سن امام از پنجاه سال تجاوز می کرد گاهی شش ساعت پی در پی مطالعه می کردند. در سال 1370 هـ - ق برابر با 1330 هـ. ش. سه ماه تابستان را در محلات گذراندند. در این مدت پس از صرف صبحانه از ساعت شش تا دوازده مشغول مطالعه می شدند. و هرگاه نوعی خستگی و یکنواختی در کار خود احساس می کردند، خود را به نگارش اندیشه هاشان سرگرم می کردند. [16]

سفارش به مطالعه پرتوی از قرآن

امام خواندن کتاب «تفسیر پرتوی از قرآن» مرحوم آیت الله طالقانی را به اینجانب توصیه فرمودند. روزی دیدم مرحوم حجت الاسلام حاج آقا سید مصطفی خمینی هم «پرتوی از قرآن» می خوانند. ایشان هم گفتند امام خواندن این کتاب را به من سفارش فرموده اند. [17]

نیمه شب صدای قلم و کاغذ می آمد

امام در 24 ساعت چهار ساعت بیشتر نمی خوابیدند. ساعت یازده برای استراحت به رختخواب می رفتند، ولی ساعت سه بعد از نیمه شب متوجه می شدیم که صدای قلم و کاغذ از اتاقشان می آید. روزنامه هایی را که ترجمه کرده بودند و به علت کثرت کار در روز وقت نمی کردند مطالعه کنند، آخر شب باید آماده می  بود تا در ساعاتی که خودشان تنظیم کرده بودند، به مطالعه و رسیدگی به آنها بپردازند. [18]

  • محمدرضا گلشن زاده
  • ۰
  • ۰


صفات بارز امام

امام خمینی رحمه الله از نظر علم و عمل، درک عمیق معرفتی و نیز تقوای عملی و علمی، از بزرگ ترین شخصیت های اسلامی به شمار می آمد. ایشان هم چنین در اندیشه دینی وتسلط بر معارف تشیّع، وارستگی، تهذیب نفس، شجاعت، درک زمان، شناخت جامعه، رأفت با دوستان و شدت با دشمنان بی نظیر بود. اراده پولادین وی که ریشه در ایمان و اتکایش به خداوند داشت، اجازه نمی داد هیچ مانعی در عملی ساختن مقاصد والایش جلودار شود. ایشان درعین حال انسانی بسیارمهربان، سرشار از عطوفت، خویشتن دار و پرهیزکار بود و صبر و استقامت، مانع از آن بود که سخت ترین حوادث، خللی دراراده ایشان در رسیدن به هدف ایجاد کند.

قاطعیت امام رحمه الله

زمانی که امام خمینی رحمه الله امری را وظیفه و تکلیف شرعی خویش تشخیص می دادند،اگر سایر افراد هم با آن مخالفت می کردند، با قاطعیت تمام و بدون هیچ ترس و واهمه ای آن را دنبال کرده و انجام می دادند. ایشان در زمان پهلوی، خطاب به فرستاده رژیم شاه می گویند: «این را بدانید تا زنده هستم، اگر در خانه ام را هم به رویم ببندید، از پای نخواهم نشست و بااین نیش قلم، علیه شما خواهم نوشت و اگر نشد، از شکاف در سخنم را به مردم خواهم رساند».

جاذبه و دافعه امام رحمه الله

امام خمینی رحمه الله ضمن آن که در مقابل افراد خودی و انسان های محروم، فروتن و خاکسار بودند، در برابر ستمگران و افراد خیانت کار، هیچ گونه تساهل و تسامحی نداشتند و مصداق این جمله حضرت علی علیه السلام بودند که «دشمن ستم کار و یاور ستمدیده باشید». از این رو، به هیچ عنوان به دشمنان روی خوش نشان نداده و با عزت نفس و صلابت معنوی، کوچک ترین اعتنایی به مقامات سیاسی طاغوت و استکبار نداشتند. ایشان با الهام از سیره معصومان علیه السلام ، معتقد بودند که باید در برابر باطل و جبهه نفاق، قاطعت به خرج داد.

سیمای مردمی امام رحمه الله

از جمله ویژگی های رهبری الهی امام خمینی رحمه الله آمیختگی بعد الهی با روح مردم داری ایشان بود. حضرت امام رحمه الله پیوسته خود را خدمتگزار و عاشق مردم می دانستند. ایشان می فرمودند: «مردم عزیز وشریف ایران! من فرد فرد شما را چون فرزندان خویش می دانم و شما می دانید که من به شما عشق می ورزم و شما را می شناسم، شما هم مرا می شناسید».

امام و نظم در زندگی

امام خمینی رحمه الله در پیروی از فرمایش امام علی علیه السلام ، در رعایت پرهیزکاری و نظم در امور، از نمونه های کامل به شمار می روند که ضمن تهذیب نفس و تقوا، برای تمامی ساعات شبانه روز خود، برنامه ای خاص داشتند. تمامی کارهای ایشان، از جمله مطالعه، عبادت، دعا و نیایش، رسیدگی به امور مسلمانان و کشورهای اسلامی، استراحت و اوقات فراغت و انجام امور شخصی، برنامه و زمان مشخصی داشتند. ایشان ضمن پشتکار و خستگی ناپذیری، بر خدا توکل می کردند که همین ویژگی ها، سبب بهره برداریِ هرچه بهتر از ساعات پربرکت عمر ایشان گردیده بود.

ساده زیستی و نظافت

ساده زیستی و پاکیزگی، از جمله ویژگی های برجسته زندگی حضرت امام خمینی رحمه الله است. یکی از پزشکانِ ایشان می گوید: «برای انجام خدمات درمانی، به محضر امام رسیده، مشغول کار بودم که چشمم به قطعه ای پارچه افتاد که خیلی مرتب و منظم، تا شده بود و نزدیک ایشان قرار داشت. نخست نفهمیدم چیست و تنها وقتی آقا داشتند جورابشان را پا می کردند، متوجه شدم، آن پارچه مرتب و منظم، جوراب ایشان است. جالب است که وقتی لنگه دوم جوراب را پوشیدند، دیدم وصله هم خورده است».

امام و نماز

نماز، ارتباط بین بنده و خداوندگار عالمیان و صفا دهنده روح آدمی است که آن را جانی تازه می بخشد. نقل می کنند در روزهایی که امام خمینی رحمه الله ، در بیمارستان تحت معالجه و عمل جراحی بودند و زیر دستگاه اکسیژن قرار داشتند، نماز ظهر و عصر آن روز را به همان وضع ادا نمودندو حتی در آن حال، نماز شب خود را نیز ترک نکردند.

حضرت امام خمینی رحمه الله ، برای نماز تمیزترین جامه را برتن می کردند. ایشان سپس با دقت وضو می گرفتند و محاسن مبارک خود را شانه می کردند. بعد عطر می زدند و پس از گذاشتن عمامه بر سرشان به نماز می ایستادند. حتی در هنگام بیماری و با وجود زخمی بزرگ در ناحیه شکم، ایشان موقع نماز، تمیزترین جامه ها را بر تن می کردند.

امام و دوستی با فرزندان

امام خمینی رحمه الله در عین داشتن صلابت و صراحت، پدری مهربان و دل سوز و یاری امین برای اطرافیان و آشنایان نیز بودند. یکی از فرزندان این بزرگوار در وصف پدر چنین می گوید: «امام با افراد خانواده بسیار گرم و مهربان بودند، ولی در عین حال به خاطر جذبه ای که داشتند، از آقا حساب می بردیم. امام همه اولادشان را به یک نظر نگاه می کردند، به طوری که بعد از این همه سال، متوجه نشدیم کدام یک از فرزندانشان را بیش تر دوست داشته اند».

آینده نگری و عاقبت سنجی امام

آینده نگری و عاقبت اندیشی در امور، از ویژگی های شخصیتی امام خمینی رحمه الله به شمار می رفت که همواره به آن توجه وافری داشتند. ایشان در جایی فرموده بودند: «در این مبارزه، بذری را که ما الان می کاریم، ممکن است پنجاه سال دیگر به نتیجه برسد».

بصیرت و بینش امام

بصیرت، بینایی و دیدن مسائل و عمق زوایای امور، از ویژگی های شخصیتی امام خمینی رحمه الله به شمار می رفت که در فراز و نشیب های مسایل، از آن استفاده می کردند. ایشان نقل می کنند که: «گاهی کسی پیش من آمده، شروع به صحبت می کند [؛ ولی] هنوز حرفش تمام نشده، می فهمم که این چه می خواهد بگوید، چه نقشه ای دارد و چه نتیجه ای می خواهد از این ملاقات بگیرد».

رمز موفقیت امام

شعار امام خمینی رحمه الله همواره انجام تکلیف شرعی بود. در منطق امام، شکست یا پیروزی معنایی نداشت و در همه حال، به اصلاح جامعه انسانی و نجات بشر از سلطه شیاطین می اندیشید. از این رو، در طول دوران مبارزه، با کسانی چون شاه، صدام، کارتر و دیگران که در مقابلش ایستادند، کینه ای نداشت؛ بلکه درصدد اصلاح آنان نیز بود. رمز موفقیت امام را باید در جهاد طولانی او با نفس و خودسازی، قبل از ورود در عرصه سیاست دانست.

امام و هدایت جهانی

از برجسته ترین اقدامات سیاسی، در زندگی امام خمینی رحمه الله ، نامه ایشان به میخائیل گورباچف، رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی بود. هنگامی که قطب اول قدرت در شرق و اتحاد کمونیستی، تصمیم گرفت تا به وسیله گورباچف دست به اصلاحات و تغییراتی بزند، امام رحمه الله در پیامی به او در دی ماه 1367، خبر از سقوط کمونیسم و فروپاشی آن داد و فرمود: «از این پس، باید کمونیسم را در موزه های تاریخ سیاسی جهان جست وجو کرد». امام با صلابت تمام به آنهاهشدار داد که مشکل شما، مسأله مالکیت و اقتصاد نیست؛ مشکل شما،عدم اعتقاد واقعی به خداست.

امام و علوم دیگر

روح حساس و جست وجوگر امام خمینی رحمه الله ایشان را بر آن داشت تا هم زمان با فقه؛ اصول، ریاضیات، هیئت و فلسفه را نزد سید ابوالحسن رفیعی قزوینی بیاموزد و دروس و علوم معنوی و عرفانی را نیز، نزد آقا میرزا علی اکبر حکیمی ادامه دهد. ایشان، فلسفه اسلامی و فلسفه غرب را نزد شیخ محمدرضا مسجد شاهی اصفهانی و اخلاق و عرفان را نزد حاج میرزا جواد آقا تبریزی و عالی ترین سطوح عرفان نظری و عملی را، به مدت شش سال نزد میرزا محمدعلی شاه آبادی گذراند.

مقام علمی امام رحمه الله

امام خمینی رحمه الله از همه علوم لازم برای موفقیت در نهضت بهره مند بود. او عالمی اسلام شناس، سیاست مدار، مردم شناس، آگاه به مسائل روز دنیا و تاریخ عمومی و تاریخ اسلام بود که از فلسفه و عرفان و اخلاق و همه علوم تخصصی حوزوی در حد بسیار بالایی برخوردار بود، به گونه ای که نه تنها در حرکت های خود نیاز علمی به کسی نداشت؛ بلکه از استادان مشهور به شمار می رفت. یکی از نزدیکان امام می گوید: «یکی از اساتید نجف می گفت: من بیست سال در نجف درس خواندم و خیال می کردم مستغنی شده ام، اما وقتی امام نجف آمدند و من به درس او رفتم! دیدم خیر، هنوز چیزی نفهمیده ام».

امام رحمه الله و طرح مباحث نظری حکومت

با تبعید شدن امام خمینی رحمه الله ، به نجف اشرف، ایشان در بهمن 1348، سلسله درس هایی را درباره حکومت اسلامی و ولایت فقیه مطرح نمودند. امام درآن درس ها، دورنمای مبارزه و هدف های نهضت را ترسیم، و مبانی فقهی، اصولی و عقلی حکومت اسلامی و مباحث نظری حکومت داری را ارائه کردند. با انتشار این مطالب در قالب کتاب ولایت فقیه، شور تازه ای در میان مبارزان به وجود آمد.

امام رحمه الله و طرح مسایل نوین فقهی

دوران تبعید امام خمینی رحمه الله در ترکیه، با سختی های زیادی همراه بود، به گونه ای که حتی ایشان حق پوشیدن لباس روحانیت را نداشت. این دوران تبعید، یازده ماه به طول انجامید. ترک ها برای منزوی ساختن ایشان، چندین بار محل سکونت را تغییر دادند، اما امام چون کوهی استوار در مقابل دشمنان ایستاده و با وجود همه مشکلات، با استفاده از فرصت به دست آمده در ترکیه، به تدوین کتاب تحریر الوسیله پرداختند که در آن، برای اولین بار از احکام جهاد، دفاع، امر به معروف و نهی از منکر، در رساله های عملیه یاد شده بود.

امام، عرفان و تعقّل

بیش تر عرفا، سیر و سلوک را امری نفی کننده تعقل، یا جدای از آن می دانند و عقیده دارند که راه عرفان، جدای از طریق عقل است و مسایل عرفانی، یافتنی است، نه گفتنی. امام خمینی رحمه الله نه تنها در پیمودن این مسیر، عقل را مردود نمی شمردند؛ بلکه برای طرح مبانی عرفانی و خداشناسی، استدلال عقلی هم می کردند. در واقع امام، با تأثیرپذیری از قرآن و تعالیم اهل بیت علیهم السلام برای عنصر تفکر و اندیشه، احترام خاصی قائل بوده و از تعقل به شدت حمایت می کردند. در عرفان ایشان، تفکر و تحقیق، یکی از ارکان سیر و سلوک به شمار می آید.

امام و درس اخلاق

پس از رحلت آیت اللّه حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، استاد بزرگ اخلاق، امام خمینی رحمه الله این درس را در عصر روزهای جمعه ادامه دادند که البته بعدها توسط کارگزاران رضاخان به تعطیلی کشید.یکی از شاگردان این کلاس می گوید: «امام، در هفته یک بار درس اخلاق داشتند که یک هفته انسان را کنار از گناه نگاه می داشت و تحت تأثیرآن، او را از تمایلات مادی و حیوانی باز می داشت».

امام و توصیه به تهذیب نفس در جوانی

حضرت امام خمینی رحمه الله درنامه ای که به فرزندشان حاج احمدآقا نگاشت، در مورد چگونگی استفاده از دوران جوانی، چنین سفارش می کند. «عزیزم! از جوانی به اندازه ای که باقی است، استفاده کن که در پیری همه چیز از دست می رود؛ حتی توجه به آخرت و خدای تعالی. از مکاید بزرگ شیطان و نفس اماره آن است که جوانان را وعده صلاح و اصلاح در زمان پیری می دهد، تا جوانی با غفلت از دست برود، و به پیران وعده طول عمر می دهد و تا لحظه آخرْ با وعده های پوچ، انسان را از ذکر خدا و اخلاص برای او باز می دارد تا مرگ برسد و در آن حال، ایمان را اگر تا آن وقت نگرفته باشد، می گیرد».

سکونت امام پس از پیروزی انقلاب

امام خمینی رحمه الله پس از پیروزی انقلاب، در 10 اسفند 1357، از تهران به قم هجرت نموده و تا زمان ابتلا به بیماری قلب (2 بهمن 1358) در قم به سر بردند. پس از آن، ایشان برای مداوا به بیمارستان قلب تهران انتقال یافته و به مدت 39 روز در بیمارستان قلب بستری بودند. پس از خروج از بیمارستان، به طور موقت، در منزلی واقع در منطقه دربند تهران ساکن شده و سپس در تاریخ 27 اردیبهشت 1359، بنا به تمایل خود، به منزلی استیجاری در محله جماران، نقل مکان نموده و تازمان رحلت در آن جا ساکن بودند.

امام رحمه الله از دیدگاه مقام معظم رهبری

مقام معظم رهبری، عظمت روح و شخصیت والای امام خمینی رحمه الله را چنین بیان می کنند: «نام آور بزرگ دوران معاصر، یعنی امام روح اللّه خمینی رحمه الله دانشمندی پارسا و خردمندی پرهیزکار و حکیمی سیاست مدار و مؤمنی نواندیش و عارفی شجاع و هوشمند و فرمانروایی عادل و مجاهدی فداکار بود. او فقیه و اصولی و فیلسوف و عارف و معلم اخلاق و ادیب و شاعر بود. در او خصلت های برجسته خداداد، در آمیخته با آن چه او خود از معارفی قرآنی آموخته ودل و جانش رابه آن زیور داده بود، شخصیت عظیم وجذاب و تاثیرگذاری پدید آورده بود که هر یک ازچهره های برجسته یک قرن اخیر جهان ـ که قرن رجال بزرگ و مصلحان نام آور دینی و سیاسی و اجتماعی است ـ در برابر آن کم جاذبه و یک بُعدی و کوچک به نظر می آمدند.

دیدگاه هِنری کِسینجر در مورد امام رحمه الله

هِنری کِسینجر، مشاور رئیس جمهوری آمریکا در دهه هفتاد میلادی، در مورد امام خمینی چنین می گوید: «آیت اللّه خمینی، غرب را با بحران جدی برنامه ریزی مواجه کرد. تصمیمات او، آن چنان رعدآسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامه ریزی را از سیاست مداران و نظریه پردازان سیاسی می گرفت. هیچ کس نمی توانست تصمیمات او را از پیش حدس بزند. او با معیارهای دیگری، غیراز معیارهای شناخته شده در دنیا سخن می گفت و عمل می کرد. گویی از جای دیگری الهام می گرفت. دشمنی آیت اللّه خمینی با غرب، برگرفته ازتعالیم الهی او بود. او در دشمنی خود نیز خلوص نیت داشت».

وداع با رهبر

خورشید فروزان عالم اسلام و ستاره درخشان عالم عرفان و فقاهت، سرور مجاهدان راه حق، رهبر کبیرانقلاب و بنیان گذار نظام جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی رحمه الله پس از سال ها مبارزه در راه حق و متجلی ساختن اسلام ناب محمدی و خدمت صادقانه به مردم، در شامگاه 13 خرداد 1368 به ملکوت اعلی پیوست و جهانی را در سوگ خود نشاند.

سال ها می گذرد، حادثه ها می آید انتظار فَرَج از نیمه خرداد کشم

وصیت نامه الهی ـ سیاسی

امام خمینی رحمه الله سال ها قبل از رحلت خویش، در تاریخ 26 بهمن ماه 1361، وصیت نامه الهی ـ سیاسی خویش را تنظیم نمودند که حاوی اصول و اندیشه های آن حضرت، خطاب به تمام اقشار جامعه است که تاکنون که دو دهه از نوشتن آن می گذرد، توجه و عمل کردن به مطالب آن، رهگشای بسیاری از مشکلات جامعه خواهد بود.

دیدگاه امام خمینی درباره مقام معظم رهبری

14 خرداد 1368 روزی است که آیت اللّه خامنه ای توسط مجلس خبرگان به جانشینی آن عزیز سفرکرده، به سِمَت رهبری نظام جمهوری اسلامی انتخاب گردیدند. قبل از رحلت، امام خمینی رحمه الله دربیاناتی در مورد آیت اللّه خامنه ای چنین فرموده بودند که: «جناب عالی رایکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می دانم و شما را چون برادری که آشنا به مسایل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت فقیه جدا جانب داری می کنید، می دانم» و «در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی، از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید، روشنی می دهید».

دارایی امام خمینی رحمه الله پس از رحلت

مطابق اصل 142 قانون اساسی، دیوان عالی کشور، موظف است دارایی رهبر و مسؤولان رده بالای نظام را قبل و بعد از مسؤولیت، رسیدگی و بررسی کند. حضرت امام رحمه الله نخستین کسی بودکه صورت دارایی خود را در تاریخ 24 دیماه 1359 برای دیوان عالی ارسال نمود. بعد از رحلت امام رحمه الله نتیجه بررسی در 11 تیرماه 1368، طی بیانیه ای چنین بیان شد که: «نه تنها به اموال امام چیزی اضافه نشده، بلکه قطعه زمین ارث رسیده به امام در خمین نیز پس از انقلاب در زمان حیات ایشان بین مستمندان محل تقسیم شده است. تنها ملک غیرمنقول امام، منزل قدیمی ایشان در قم بود که از زمان تبعید در سال 1343، عملاً در اختیار اهداف نهضت و محل تجمع مردم بوده است. مختصر وسایل اولیه زندگی در منزل، متعلق به همسرشان بوده و دو قطعه قالی مستعمل موجود، ملک کسی نیست و باید به سادات نیازمند داده شود. از آن حضرت هیچ وجه نقدی باقی نمانده و هر چه هست، وجوهات است که ورثه حقی در آن ندارند.» بدین ترتیب، دارایی برجا مانده از مردی که قریب به نود سال عمر کردو بر قلوب تمام ایرانیان و بسیاری از غیر ایرانیان حکومت می کرد، شامل: عینک، ناخن گیر، شانه، تسبیح، قرآن، سجاده نماز، عمامه، لباس روحانی او و کتب دینی می باشد. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.»

امام و شعر

حضرت امام خمینی رحمه الله در کنار مسایل سیاسی و اجتماعی که نیاز به روحیه ای قوی و انعطاف ناپذیر دارد، دارای ذوقی سرشار از زیبایی ها بود. ایشان از دوران جوانی، اشعاری عرفانی و گاه سیاسی و اجتماعی سروده بودند که متأسفانه در یورش های رژیم شاه مفقود گردیده است. ایشان پس از پیروزی انقلاب نیز سروده هایی دارند که در قالب غزل، دوبیتی، رباعی و.. می باشد و در آثاری با نام های سبوی عشق، محرم راز، نقطه عطف و دیوان اشعار به چاپ رسیده است.

توفان فصل سرخ

کجاست آن که در این فصل سرخ، توفان کرد کجاست آن که دلم را شکوفه باران کرد
کجاست آن که در گدازه های عطش به بزم ساده و زیبای عشق مهمان کرد
کجاست آن که شبی زخم داغ داران را به بوی مرهم جادوی عشق درمان کرد
کجاست آن که شب سرد غربت ما را به یک نگاه خداگونه نورباران کرد
کجاست آن که به اندوه رفتنش ناگاه هزار قافله عشق را پریشان کرد
کجاست آن که پیام آور شکفتن بود چه کس بهارمرا زیرا خاک پنهان کرد
دلم قرار نمی گیرد این چه غوغایی است کجاست آن که در این فصل سرخ توفان کرد

حمداللّه رجایی بهبهانی

راهت ادامه دارد

خوشا که خط عبور تو را ادامه دهیم شعاع چشم تو را، تا خدا ادامه دهیم
دوباره خواب شرم را بیاشوبیم به رغم خوف و خطر، جاده را ادامه دهیم
بیا به سنت پیشینیان کمر بندیم که یا ز پای درآییم یا ادامه دهیم
اگر زمرز زمین و زمان فرا رفتی تو را در آن سوی جغرافیا ادامه دهیم

قیصر امین پور

  • محمدرضا گلشن زاده